پست های مشابه

chamran_kids

🌱امامِ دلها🌱 در راستای زیر و رو کردن هویت گذشته مان دنبال نسبتمان با امام خمینی میگشتم. خیلی فکر کردم که ما چه نسبتی میتوانیم باهم داشته باشیم. 🔸️اولین نسبتم با او از یک روز صبح شروع شد. ۵ ساله بودم، از خواب بیدار شدم و دیدم مامانم، بابام، مادربزرگم و خاله ام که مهمان ما بود همه باهم دارند گریه می کنند. خیلی ترسیدم و فکر کردم چه اتفاقی افتاده. و تمام خاطرات بعدش خیلی مبهم در خاطرم مانده. تصویرهایی از مردم در تلویزیون که بر سر و صورتشان میزدند، خانواده ام که چند روزی مشکی پوشیده بودند و قیافه ناراحت آدمها. 🔸️🔸️دومین نسبتم با امام، از زمان ورودم به دبستان شکل گرفت. از همان لحظه ای که وارد کلاس اول شدم، روی نیمکت نشستم و دیدم امام از بالای تخته سیاه، همینطوری چشم در چشم مرا نگاه میکند.و این قصه ادامه داشت. کلاس دوم و سوم و ....تا پایان دبستان، تا وقتی فارغ التحصیل شدم، دانشگاه رفتم و درسم تمام شد. امام تمام این سالها داشت من را مستقیم نگاه میکرد. یکسال لبخند میزد، یکسال جدی بود، یکسال اصلا اخم کرده بود ولی حداقل ۱۶ سال داشت مرا نگاه می کرد و مواظب کارهای من بود. 🔸️🔸️🔸️سومین نسبتم با امام، وقتی شکل گرفت که به اردوهای جهادی رفتیم. دورافتاده ترین منطقه ها. جاهایی که آب آشامیدنی و خیلی چیزها به اندازه کافی نداشتند، به سختی زندگی میکردند ولی امام را میشناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند. در یکی از روستاهای خراسان جنوبی بودیم. طبیعتا در محل اسکان تلویزیون هم نداشتیم و از اخبار بیخبر بودیم. برای درس دادن به خانمهای روستا وارد خانه ای شدم. تعداد زیادی پیرزن و خانمهای جوان نشسته بودند. تا وارد شدم از من پرسیدند: حال خانم امام‌خوبه؟ و من از همه جا بیخبر اصلا نمیدانستم از چه حرف میزنند. فکر می کنم در همان سفر بود که شنیدیم همسر امام فوت کردند و چقدر همان پیرزنها گریه کردند. باید خانه و زندگیشان را از نزدیک میدیدید تا بتوانید نسبت زندگیشان با عمق ارادتشان به امام که هیچ با خانم امام را مقایسه کنید. و همینطور نسبت من با امام خمینی در حال بیشتر شدن بود. هر وقت که سخنرانیش از تلویزیون پخش میشد، وقتی در سخنرانیهای بقیه چیزی از او میشنیدم، وقتی به جماران و مرقد امام میرفتم و خیلی وقتهای دیگر تا اینکه حسینیه کودک را راه انداختیم.... 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ ادامه دارد... #نسبت_ما_با_امام_خمینی #هویت_ملی #نگاهِ_خاص #حسینیه_کودک #امام_جون #دهه_شصتی_ها

13 خرداد 1399 20:26:52

0 بازدید

chamran_kids

🎁 کلاس درس فقط برای درس یادگرفتن نیست . البته اگر منظور از درس، فقط فارسی، ریاضی و ... به معنای مرسوم باشد. کلاس درس، جای یاد گرفتن خیلی درسهاست. کمک کردن، هدیه دادن، توجه کردن، مهربونی کردن و خلاصه استفاده از همه فرصتها. ‌ پ ن: پسرهای کلاس دوم ادبستان شهیدچمران، برای دوستشون که تولدش بود هدیه درست کردند. هدیه هایی از جنس کاغذو رنگی ... ‌. #دوستی #کلاس_دومی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

27 آذر 1397 11:26:34

0 بازدید

chamran_kids

جلسه فردی به سبک چمرانی ها چه جوریه⁉️⬇️🤔 . ما معتقدیم یکی از مشکلات آموزش و پرورش، عدم توجه به تفاوت های فردی بچه هاست.🧐 . معمولا تو مدارس همه چیز برای همه ی دانش آموزان یکسانه و با همه با یه مدل برخورد می شه، درحالی که با تواناییها، نگاه ها، چالش ها و دنیاهای مختلف بچه ها رو به رو هستیم! 🤔 . اما در حسینیه کودک و ادبستان های شهید چمران، ماجرا کمی متفاوته.😊 . از نظر ما هر کودک یه سری ویژگی هایی داره که باید در مدرسه به صورت فردی بهش پرداخته بشه، پس در همین راستا، یکی از کارهایی که سعی کردیم تو این سال ها انجام بدیم تا تفاوت های فردی دانش آموز مشخص تر بشه، برگزاری جلسات فردی هر کودک با پدر و مادرش هست.😇 . ✅تو جلسات فردی، پدر و مادر، مربی کودک، معاون آموزشی یا مدیریت مجموعه حضور دارند. . ✅تو این جلسات در مورد ویژگی های مثبت، رفتار ها و چالش های کودک صحبت می شه و راهکارهایی متناسب با شرایط کودک و خانواده بیان میشه. . ✅تلاش مون بر این بوده که هر کودک رو خوب مشاهده کنیم، شرایط خانوادگیش رو در نظر بگیریم و جایی که لازم بوده، برنامه ریزی فردی انجام بدیم. . و البته در این میون، چیزی که هرگز ازش غافل نمیشیم مهربانی ها و همراهی های شماست که تو این سال ها، در گره گشایی چالش های خانواده ها با فرزندانشون و ترویج سبک تربیت اسلامی نقش زیادی داشته🌺😊 . ⁉️به نظرتون با چه روش های دیگه ای تو مدرسه میشه به تفاوت های فردی بچه ها توجه ویژه داشت؟ برامون کامنت کنید👇🏻 . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #حسینیه_کودک_شهید_چمران #خانواده #مدرسه#دانش_آموز #آموزش_و_پرورش #تربیت_کودک #نذر_فرهنگى #آموزش_کودک #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست

29 فروردین 1401 17:25:21

0 بازدید

chamran_kids

🌱 ✅ عبیدالله بن عتبه چنین می گوید: ‌ «نزد حسین بن علی(ع)بودم که علی بن حسین(ع) وارد شد. حسین(ع)، امام سجاد(ع) را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید. میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!» ‌ 🎉تولد بابا حسین، بابای همه ی بچه ها مبارک... 💡 می تونیم ماهم امروز رو جشن بگیریم. برای بچه ها هدیه بگیریم، باهم پارک بریم و به آنها محبت کنیم. و خلاصه یه خاطره ی خوب تو ذهنشون ماندگار کنیم. #چهار_ساله_ها #اردو #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

20 فروردین 1398 05:05:59

0 بازدید

chamran_kids

🎉 ⏳ #روز_شمار_غدیر ‌‌ 🎊 یه یا علی بگیم و شروع کنیم دیگه، دیر میشه ها...! برای جشن غدیر چی کار کنیم؟ ‌ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان

25 مرداد 1398 06:28:52

0 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 📻 #رادیو_انقلاب 🎙خبرنگار افتخاری رادیو انقلاب 👈 خانم لیلا شفیعی #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب

21 بهمن 1397 18:13:16

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🏴 ✍🏼 شنیدید که خیلی از روضه‌خون‌ها و مداح‌ها میگن که مادرمون ما رو با اشک روضه شیر داده و ما با صدای گریه‌های مادرمون در روضه رشد کردیم و از این‌جور شعرها؟ راستش منم همیشه تصورم از وجه مذهبی و آرمانی مادرانگی‌کردن‌هام این بود که با چنین شرایطی بچه‌هام بزرگ میشن و یه‌جورهایی برام خوشایند بود. پسرم شش ماهه بود و روضه‌ علی‌اصغر گوش می‌کردم. خب طبیعتا گریه امانم نمیداد و پسرم هم کنارم بود. یک لحظه ترس و وحشت رو از چشم‌هاش گرفتم. پسرک من با اون روحیه حساس و لطیفش هنوز هم که هنوزه طاقت گریه‌ منو نداره و از هرچی که بخواد منو ناراحت کنه، یه نفرتی در دلش پیدا می‌کنه. از همون موقع بود که شروع کردم به تغییر آرمان‌هام. از سال بعد، مربی یکی از مهدکودک‌های هیات شدم و تمام دهه محرم را می‌دویدیم و شعر می‌خوندیم و نقاشی می‌کردیم. نه بچه‌ها تو فضای تاریک هیات و وسط روضه‌های قتلگاهی بودند و نه ترس و ناراحتی از محرم و امام حسین تو دلشون اومد. ما شرایط هیات رفتن و روضه‌خوانی‌هامونو براساس معیارها و الگوهای تربیتی خونه‌مون تنظیم کردیم و حالا خیلی راضی‌تریم. و مهم‌تر از ما، رضایت بچه‌هاست که دیشب وقتی لباس‌های مشکی‌شونو دیدند برقی به چشماشون اومد که آخ‌جون بازم هیات! ‌ @hzeinabb شما هم از این خاطرات ناب حسینی دارید؟ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #کودک #هیئت

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🏴 ✍🏼 شنیدید که خیلی از روضه‌خون‌ها و مداح‌ها میگن که مادرمون ما رو با اشک روضه شیر داده و ما با صدای گریه‌های مادرمون در روضه رشد کردیم و از این‌جور شعرها؟ راستش منم همیشه تصورم از وجه مذهبی و آرمانی مادرانگی‌کردن‌هام این بود که با چنین شرایطی بچه‌هام بزرگ میشن و یه‌جورهایی برام خوشایند بود. پسرم شش ماهه بود و روضه‌ علی‌اصغر گوش می‌کردم. خب طبیعتا گریه امانم نمیداد و پسرم هم کنارم بود. یک لحظه ترس و وحشت رو از چشم‌هاش گرفتم. پسرک من با اون روحیه حساس و لطیفش هنوز هم که هنوزه طاقت گریه‌ منو نداره و از هرچی که بخواد منو ناراحت کنه، یه نفرتی در دلش پیدا می‌کنه. از همون موقع بود که شروع کردم به تغییر آرمان‌هام. از سال بعد، مربی یکی از مهدکودک‌های هیات شدم و تمام دهه محرم را می‌دویدیم و شعر می‌خوندیم و نقاشی می‌کردیم. نه بچه‌ها تو فضای تاریک هیات و وسط روضه‌های قتلگاهی بودند و نه ترس و ناراحتی از محرم و امام حسین تو دلشون اومد. ما شرایط هیات رفتن و روضه‌خوانی‌هامونو براساس معیارها و الگوهای تربیتی خونه‌مون تنظیم کردیم و حالا خیلی راضی‌تریم. و مهم‌تر از ما، رضایت بچه‌هاست که دیشب وقتی لباس‌های مشکی‌شونو دیدند برقی به چشماشون اومد که آخ‌جون بازم هیات! ‌ @hzeinabb شما هم از این خاطرات ناب حسینی دارید؟ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #کودک #هیئت

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن