kermaninarges_psych
دنبال کننده
53
پست
67
نرگس کرمانی"دکتری مشاوره" 🌾رواندرمانگر و مشاوره فرزند پروری 🎓 دانش آموخته منتالیزیشن از کانادا، SDTBM
پست های مشابه
kermaninarges_psych
نمیدونم براتون پیش اومده که از صبح تا شب با یک یا چند تا بچه تنها باشید؟ بهشون صبحانه بدی. بازی کنی، ناهار درست کنی، غذا بدی. بخوابانی، 'حمام ببری، سرگرمشون کنی، پارک ببری و شب موقع خواب احساس کنی طولانی ترین روز دنیا بود! همه ما از این طرف و اون طرف به گوشمون خورده که چه طور ویژگی های شخصیتی کودک در سالهای اولیه زندگی اش در ارتباط ایمن با افراد درجه اول زندگی شکل میگیرند. و تا دلتون بخواد توصیه و راهکارها در این رابطه وجود داره. ولی چیزی که یکم کمتر بهش توجه شده احساسات و درونیات خود مادر در این سالهای اولیه است. قراره از این به بعد توی این پیج بپردازیم به هيجاناتی که والدین در این فرآیند تجربه میکنند. که قطعا اگه از این راه نریم به بی راهه خواهیم رسید. اینجا قراره ماسک اکسیژن را به صورت والدین بزنیم. و این اتفاق قطعا در کنار هم و با مشارکت و همفکری بدست میآید. شما چه احساساتی را در این رابطه تجربه کردید که براتون سخت بوده ؟ #فرزندپروری_آگاهانه #والدین_آگاه #والدین_موفق #هیجانات_منفی #هیجانات_خود_را_بشناسیم
08 خرداد 1400 09:32:35
0 بازدید
kermaninarges_psych
خشم میتواند علامت من دیده نشدم و درک نشدم باشد. اگر یک والد عصبانی هستید ، و دائما در حال کلنجار رفتن با خودتون که چرا من نمیتونم صبور باشم. یه نگاهی به لیست بالا بندازید . نکته خاصی نظرتون را جلب نکرد؟ کدوم اینها را تو زندگی کم دارید. اگر هر کدوم از نکات بالا ذهنتون را قلقلک میده که برید دنبالش، پیگیری کنید، حمایت بگیرید ، مشورت کنید و بگردید تا ریشه داستان را دستتون بیاد و از زندگی در کنار عزیزانتون لذت بیشتری ببرید. راستی کدوم این احساسات را تجربه کردید؟ در مورد شما هم منجر به عصبانیت شد؟ #کنترل_خشم #خشونت #فرزندپروری_آگاهانه #توانمندسازی #تنهایی #کمالگرایی #وظائف #کودک_پرخاشگر #والدین_سمی
24 آبان 1400 16:16:19
1 بازدید
kermaninarges_psych
عمیق ترین دریافتی که از نظریه وینیکات (روانکاو مشهور در کار با نوزادان) داشتم این بود که در دوره های فرزند پروری به مادران نگید کی بچه را شیر بده. از شیر بگیر . غذا بده. از پوشک بگیر و... ماهیت نوزاد را به مادر نشون بدید و بعد نوزاد و مادر را در آرامش بگذارید تا خودشان با هم آشنا بشند و درون همدیگر را کشف کنند. و از نیرویی به نام عشق برای این جستجو کمک بگیرند.
10 شهریور 1399 21:46:52
0 بازدید
kermaninarges_psych
حس آرامشش را دوست داشتم. منو از همه تنش های مادرانگی ام به ساحل آرامش دعوت میکنه.
17 مرداد 1399 20:14:42
1 بازدید
kermaninarges_psych
وسایل و امکانات فراهم شده در روزگار کنونی باعث شده، به محض دیدن هر مشکل و علامتی شروع کنیم به سرچ در گوگل ، اینستاگرام یا وسایلی از این دست ، و ببینیم برای لجبازی، بد غذایی، شب ادراری، ناخن جویدن و هزاران مشکل دیگه چه باید کرد؟ اگر در این میانه از برچسب های به ظاهر علمی که فرزند ما خواهد خورد در امان باشیم! راه را بیراهه رفته ایم. چون مسیر اصلی کنجکاوی در درون کودک ماست و پیدا کردن لایه های پنهانی که نمود بیرونی دردش اینگونه به ما نمودار شده! #والدین #والدین_موفق #سلامت_روان
21 اسفند 1400 19:49:30
11 بازدید
kermaninarges_psych
گورکن را ببینید ، لذت ببرید و درک جالب و عمیقی که کودک ميتونه از فضای اطرافش داشته باشه را لمس کنید. درست همان موقع که ما فکر میکنیم خبر نداره و هر موقع صلاح میدونیم در جریانش میذاریم، درست همان زمان که فکرش را هم نمیکردیم آن قدر ها بفهمد! اعتراف میکنم که گورکن را به خاطر یکی از سوپر استارهاش دیدم . و البته اصلا نقشش را دوست نداشتم و به دلم ننشست. ولی ۱۰ دقیقه آخر فیلم چنان از شوکه شدن لذت بردم که تحیر بازمانده از اون تا روز بعد لبخند به لبم میآورد. در ادامه ممکنه بخشی از داستان لو بره، تمام تلاشم را میکنم که این طور نشه. ولی اگر قصد تماشا دارید، پیشنهاد میکنم به خوندن ادامه ندید. داستان حول محور خانواده ای میچرخه که از پدر و مادر از هم جدا شدند. اتفاقا هردوی پدر و مادر رابطه با کیفیتی با بچه دارند. پسرکی باهوش که به نظر میرسه پدر و مادر با وجود جدایی حسابی باهاش وقت میگذرانند و حواسشون به دلش هست. مادر در آستانه ازدواج مجدده، و به نظر میرسه رابطه جدید هم همدلانه و متناسب باشه. که ناگهان پسر گم میشه، گویا دزدیده شده! .....ادامه داستان. عمق احساس یک کودک از جدایی پدر و مادر را به تصویر میکشد. اگر این روزها احیانا افکاری در مورد جدایی یا طلاق از دهنتون میگذره . بدون بچه ها این فیلم را ببینید!
09 آذر 1400 17:34:52
2 بازدید
نرگس کرمانی
0
0
حدودا نه یا ده سال پیش، دو تا بودند. دم ایستگاه اتوبوس سرکوچه ما ایستاده بودند، نه اون قدر بلند قد و تنومند ، نه خیلی نازک و بچه سال، در مورد سن درخت ها چیزی نمیدونم، ولی احتمالا شش سال داشتند، همسال و هم جنس، پاییز بود و من هر روز که منتظر اتوبوس میایستادیم خواسته یا ناخواسته نگاهم بهشون میافتاد. یکی پاییزی شده بود. با برگ های زرد و قرمز و نارنجی، ولی دومی چنان سبزی را در خودش حفظ کرده بود که گویی هیچ رنگی به جز سبز شایسته ستایش نیست. و من گمان میکردم عجب مقاومتی! درخت اول رنگ به رنگ شد تمام زرد و قرمز تجلی کامل پاییز. دومی همچنان سبز باقی ماند، انگار که زیر بار پاییز نرفته باشد. سرمای زمستان اما قوی تر از آن بود که بخواهد تمام سال را دوام بیاورد! یک ماه نشد که برگ ها همان طور سبز ولی بی جون و بی رمق ریختند. و هر دو درخت بی برگ آماده زمستان شدند. آن یکی پاییز را به تمامی چشیده و با رنگ رنگ برگ ها چشم رهگذران را نوازش کرده بود. و دومی با مقاومت در برابر فصل برگ ریز بدون هیچ تغییر رنگی از فصل عبور کرد. قصه این دو درخت در پاییز آن سال عبرت روزگار من شد، گاهی مقاومت در برابر تغییر و اصرار بر سبزی گذشته رنگارنگ پاییزمان را بی رمق میکند.