پست های مشابه

جعبک

🎂 دو سال پیش! ۵۰ تا دونه جعبک طراحی و تولید کردیم. جعبک خمیری و جعبک آردی! فاطمه سادات دو سه هفته پیشش گفته بود: با این وضع نمیتونیم بچه‌ها! ادامه دادن با این وضع که هرکدوم سر یه کاریم خیلی سخته! معلوم هم نیست کسی اصلا بفهمه ما چی داریم می فروشیم!! ‌ و زهرا و فاطمه و ساجده محکم ایستادند و گفتند: همین ۵۰ تا رو میذاریم توی پیجمون! (پیجی با ده تا دونه فالور!) بذار این دو تا جعبک رو بدیم. اگر نشد تمومش میکنیم و ادامه نمیدیم‌. دوسال پیش!! خیال میکردیم اگر بتونیم با همین ۵۰ تا جعبک، پنجاه تا بچه رو خوشحال کنیم هم یعنی موفقیت! راستش اما خیال نمی کردیم ۲ سال پشت هم کار کنیم، زمین بخوریم، سوتی های گنده بدیم، موفقیت ها و جعبک های جدیدمون رو جشن بگیریم و مهم تر از اون...با جعبک‌هامون بیشتر از ۵۰۰ تا کودک رو توی شهر های مختلفی که تا حالا خودمون پامون رو هم نذاشته بودیم، شاد کنیم...‌ 🥺😭 تولدت مبارک جعبک کوچولوی دوساله‌ی ما!‌👼 تو کامل و همه چی تموم نیستی! اما.. تلاشتو کردی که متوقف نشی و ادامه بدی...‌ ‌🌿 ممنونتیم ما! بچه‌های تیم جعبک! تولد دوسالگی‌ات مبارک جعبک‌جون! کوچولوی نوپای ما...‌👶‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌#استارتاپ #کارآفرینی #اول_مسیر #تولید_محصول #مادر_شاغل #جعبک #اسباب_بازی #اسباب_بازی_کودک #فرزند_پروری #والدگری #کاردستی_کودک #کاردستی #ابزار_بازی #ابزار_کاردستی #ابزار_نقاشی #روایت_کارآفرینی #بانوان_کارآفرین

03 اسفند 1400 15:20:32

27 بازدید

جعبک

🌷🌸 طرفدارای چسبونک کجان ؟ 🙋‍♀️ این دفعه اومدیم سر چسبونک با موضوع شهر که فکر میکنیم هم دخترا طرفدارشن هم پسرا 🤩 راستی اگر هنوز چسبونک سفارش ندادین دایرکت در خدمتتونیم... . چسبونک موضوعی:۹۰ تومان برای دیدن تنوع بسته‌های چسبونک هایلایتش رو یه نگاه بندازید.🌷 #استیکر_آموزشی #استیکر_کودک #استیکر_ماشین #استیکر_نقطه_ای #چسبونک #چسبونک_موضوعی #دات #دات_استیکر #جعبک #سرگرم_کردن_بچه_ها #سرگرمی_کودک #سرگرمی_جالب #اسباب_بازی_کودک #کودک #کاردستی #کاردستی_کودک #تقویت_مهارت_کودکان #تقویت_ماهیچه_های_دست #تقویت_ماهیچه_های_ریز #تقویت_حرکات_ظریف_دست

10 خرداد 1401 14:09:00

47 بازدید

جعبک

⚽️🎈 توی کامنت برامون بنویسید، اگر قرار باشه یه درس بچه ها تو زندگیشون بگیرن و باهاشون بمونه، دوست دارید اون چی باشه ؟ #جعبک #رشد_کودک #یادگیری_کودک #خلاقیت_کودک #افزایش_مهارت_کودک #مهارت_زندگی_کودک

11 مهر 1400 08:41:33

4 بازدید

جعبک

‌ . .‌ روز پنجم بهار🌿‌ ‌💓خدایا ممنونم به خاطر قدرت خلاقیت...به خاطر قدرت امتحان چیزهای جدید و کشف دوباره‌ی مواد...ممنونم ازت خدای خلاق من...‌ ‌ 💭دستالو و دوستاش تو کارخونه خمیرسازی کار میکنن کاغذهارو از همه جا جمع میکنن ومیارن تو کارخونه. پاره پوره می کنن. می کوبن. از آب جادویی می ریزن روش و خمیر می سازن. این شما و این دستالو و کارخونهٔ خمیر سازی!‌ ‌ 👯چی کار کنم بیشتر خوش بگذره؟‌‌ یک: از اقصی نقاط خونه روزنامه و کاغذ باطله جمع کنید بریزید تو یه ظرف گنده!‌‌ دو:همه‌ی روزنامه ها و کاغذ ها رو پاره پوره کنید و کیف کنید. ریز‌‌ ریز ریز...کی می‌تونه ریز تر از همه درست کنه؟‌ سه: آب بریزید...کم کم... بریزید.. بریزید...تا همه‌ی کاغذا خیس بخوره! (مامان های عزیز لطفاً قیافه تون رو کج و کوله نکنید 😁خیلی کیف میده)‌ چهار:صبر کنید تا کاغذا خیس بخوره و نرم شه...‌ پنج:خوب خوب ورز بدید. از گوشتکوب برقی هم میشه استفاده کرد.(مامان های گرامی بابای خونه رو تو این مرحله صدا کنید😁)‌ شش:آرد و نمک رو بهش اضافه کنید.(در این مرحله چشمان بچه ها برق‌ می زند😁) +به جای آرد و نمک از چسب چوب هم میشه استفاده کرد.‌ هفت: خمیر ما آماده است! یه خمیر کاغذی!‌. هشت:شکل بدید بهش و رنگش کنید. ‌ 👼برای چند ساله ها؟ از دو سال به بالا زیر دوساله ها هم می تونن بدون کاغذ و فقط آرد و آب رو بازی کنن... ‌ ‌ 🧶لطفا عکس و فیلم بازی تونو برامون بفرستید. از بین ارسال کنندگان قرعه کشی میکنیم و به یک مامان و نی‌نی‌خوش شانس‌ ۵۰ درصد تخفیف روی جعبک بعدی می‌دیم.😌 ‌ #جعبک_جان‌ #نوروز_جعبک ‌ #بچه_های_جعبکی ‌ #ایده_بازی‌ #بازی_با_کودک‌ #مونته_سوری‌ #قرنطینه_با_کودک

05 فروردین 1399 12:58:12

81 بازدید

جعبک

‌ ‌از صفحه‌ی فوق العاده‌ی🤩 ‌ @mehraban.banoo13 در مزرعه ☀️ پست ورق‌زدنی از وقتی جعبک رسید دست‌مون رفتیم تو فکر درست کردن مزرعه 🐓 . با انرژی‌ای که جعبک بهمون داد و هر چی تو خونه داشتیم شروع کردیم و شد این مزرعه‌ی کوچولو 🐄 . پروژه‌ی مزرعه دو سه روز‌طول کشید ولی وقتی کامل شد دست و پاحنایی خیلی ازش استقبال کرد. صبح حیوون ها رو میبره علف بخورن. بعد تشنه‌شون میشه و باید برن آب بخورن. حواسش هست که یه وقت ماهی‌ها رو نخورن 😁 شب که میشه میرن تو طویله تا استراحت کنن 🌙 با هم حرف میزنن. دعوا میکنن. بازی میکنن. خلاصه یه دنیای دیگه برای خودمون درست کردیم که خیلی قشنگه ❤️ . چند روز دیگه هم میخوایم تو مزرعه‌مون کشت و کار راه بندازیم ! 😁 . درسته شیر 🦁 تو هیچ مزرعه‌ای نیست ولی ما تصمیم گرفتیم یه شیر تو مزرعه‌مون داشته باشیم 😄 . میگم حالا که مزرعه نداریم و نمیتونیم تو مزرعه زندگی کنیم مزرعه یا هر چیز دیگری رو در ابعاد خیلی کوچیک تر برای بچه ها درست کنیم تا باهاشون آشنا بشن 👌 . و مرسی از جعبک برای هدیه‌ی کاربردی‌، کیفیت خوب خمیرها و ابزارهای چوبی‌شون 😍 . #در_مزرعه #بازی #بازی_با_کودک #جعبک #سرگرمی #خلاقیت #بازی_در_خانه #آموزش #مهارت_های_زندگی

23 اردیبهشت 1399 14:54:10

2 بازدید

جعبک

🎈. خلوت کنیم. زندگی بچه‌ها رو از اسباب بازی‌های شلوغ و پرسرو صدا خلوت کنیم. مواد خام و طبیعی در اختیارشون بذاریم. به اون ها اعتماد به نفس خلق کردن بدیم. سکوت کنیم. سعی کنیم به اون ها خوب گوش بدیم. چی‌ می‌خوان بسازن؟ وسایل دور و برشونو چه جوری‌‌ می بینن؟ جعبک واسه ی بچه هاست؟ نه... نه فقط واسه‌ی بچه‌ها. ما می خوایم تمرین کنیم کمی ساده زندگی کنیم. از تکرار کردن لذت ببریم و کم‌کم به وسایل اطرافمون، به زندگیمون و حتی بچه‌هامون یک جور دیگه نگاه کنیم. . 🌈 🌈 🌈 🌈 🌈 🌈 #جعبک_تو_راهه #معرفی_جعبک #جعبک #بازی_با_کودک #هم_بازی #تخیل #مهربانی #بازی_با_کودکت #خلاقیت #بازی #دست_ورزی #کودک_خلاق #کودک #هیجان #نگاه

07 دی 1398 17:27:46

2 بازدید

ادمین جعبک

0

0

‌ بین ما بچه‌ها او مهربان ترین بود اما بچه نبود. بزرگ‌ترها همه احترامش می کردند. می دویدند سمتش و سخت در آغوشش می گرفتند و می بوسیدندش. او می خندید. همیشه می خندید. انگار خدای لبخند باشد. خدای شادی. بین ما بچه‌ها معروف بود. می نشستیم دور هم و می‌گفتیم:«چه کسی می تواند ادای خندیدن او را در بیاورد؟ ادای خندیدن پیامبر را؟» هر کدام بلندتر و زیباترمی‌خندید، برنده بود. حفظ بودیم صورتش را. خط‌های صورتش را. وقتی پیش از همه سلام می کرد و آن لبخند شیرینش را مثل عسل به کام هرکسی می گذاشت. بزرگ‌‌ترها آقا و سرور صدایش می زدند؛ ولی بین ما بچه ها معروف بود به مهربان ترین هم‌بازی دنیا. صبر می کردیم وقت اذان از کوچه‌ی ما رد شود و برود سمت مسجد تا ما گیرش بیاوریم و بگوییم: آقا! آقای محمد! با ما بازی می کنید؟ لبخند می زد؛ چه لبخندی! عبایش را آویزان می کرد به چینه‌ی دیوار و بعد می ایستاد و چشمانش را ریز می کرد و تک تکمان را در سکوت و البته با لبخند زیرنظر می گرفت و ما از هیجان اتفاق بعدش خنده‌مان می گرفت و یک دفعه، می دوید سمتان و ما جیغ زنان فرار می کردیم و او دنبالمان.‌ او برای همه پیام آور لبخند و شادی بود و ما بچه‌ها این را خوب می فهمیدیم. حتی بیشتر از بزرگ‌ترهایمان. این شاید یک راز بود بین ما و او. شادی و شکرگزاری، لبخند و سپاسگزاری یک راز بود بین ما و او و این دنیا. رازی که بزرگ‌تر هایمان خیلی وقت بود یادشان رفته بود. او هر روز از کوچه‌ی ما رد می شد و ما به عشق بازی با او سر از پا نمی شناختیم. آقای لبخند بود آقای محمد! بین ما بچه‌ها به این اسم معروف بود.‌ #جعبک #بازی #بازی_با_کودک #خلاقیت #اسباب_بازی #کودک #مهربانی

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

جعبک

ادمین جعبک

0

0

‌ بین ما بچه‌ها او مهربان ترین بود اما بچه نبود. بزرگ‌ترها همه احترامش می کردند. می دویدند سمتش و سخت در آغوشش می گرفتند و می بوسیدندش. او می خندید. همیشه می خندید. انگار خدای لبخند باشد. خدای شادی. بین ما بچه‌ها معروف بود. می نشستیم دور هم و می‌گفتیم:«چه کسی می تواند ادای خندیدن او را در بیاورد؟ ادای خندیدن پیامبر را؟» هر کدام بلندتر و زیباترمی‌خندید، برنده بود. حفظ بودیم صورتش را. خط‌های صورتش را. وقتی پیش از همه سلام می کرد و آن لبخند شیرینش را مثل عسل به کام هرکسی می گذاشت. بزرگ‌‌ترها آقا و سرور صدایش می زدند؛ ولی بین ما بچه ها معروف بود به مهربان ترین هم‌بازی دنیا. صبر می کردیم وقت اذان از کوچه‌ی ما رد شود و برود سمت مسجد تا ما گیرش بیاوریم و بگوییم: آقا! آقای محمد! با ما بازی می کنید؟ لبخند می زد؛ چه لبخندی! عبایش را آویزان می کرد به چینه‌ی دیوار و بعد می ایستاد و چشمانش را ریز می کرد و تک تکمان را در سکوت و البته با لبخند زیرنظر می گرفت و ما از هیجان اتفاق بعدش خنده‌مان می گرفت و یک دفعه، می دوید سمتان و ما جیغ زنان فرار می کردیم و او دنبالمان.‌ او برای همه پیام آور لبخند و شادی بود و ما بچه‌ها این را خوب می فهمیدیم. حتی بیشتر از بزرگ‌ترهایمان. این شاید یک راز بود بین ما و او. شادی و شکرگزاری، لبخند و سپاسگزاری یک راز بود بین ما و او و این دنیا. رازی که بزرگ‌تر هایمان خیلی وقت بود یادشان رفته بود. او هر روز از کوچه‌ی ما رد می شد و ما به عشق بازی با او سر از پا نمی شناختیم. آقای لبخند بود آقای محمد! بین ما بچه‌ها به این اسم معروف بود.‌ #جعبک #بازی #بازی_با_کودک #خلاقیت #اسباب_بازی #کودک #مهربانی

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن