پست های مشابه

chamran_kids

🌙 هر سال احیاهای زیادی می رویم. شاید هیچ کدام احیای کوتاه همراه با بچه ها نمیشود. همراه پسرهای چمرانی، در ادبستان جمع شدیم. بچه ها ۵فراز از جوشن را خواندند که الغوثش را هم محکم میگفتند و هم غلط، قرآنهای کوچک را روی سرهای کوچکشان گرفته بودند و با صداهای نازکشان که از ته دلهای پاک در می آمد خدا را صدا می زدند و اسامی ائمه را. بچه ها آنقدر پاکند که چشمهایشان هم با دلهایشان هم صداست. آنقدر صادقند که آدم احساس می کند بچه ها با تمام وجود خدا را حس می کنند. محمد را... علی را... فاطمه را... و در یک کلام همه ی خوبیها و پاکیها را. خلاصه شب ۲۷ ام برای ما کوته شب قدری بود که به اندازه ی هزار شب قدر درون جانهای ما روح دمید. باشد که ما هم به برکت این جانهای پاک، پاک شده باشیم. از بانی خیر این افطار که یکی از مادرهای مهربان کلاس دومی بودند کمال سپاس را داریم.انشالله خداوند ماجور بدارد. ‌ پ.ن: افطاری که لقمه های نان و پنیر بود با کمک چمرانی ها آماده شد. بعد هم جوجه ها سیخ شدند و با آتشی که خودشان راه انداختند، کباب شد. بعد هم همراه هم دعا خواندیم و قرآن سر گرفتیم. #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #افطاری #احیا #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران #چمرانی_ها

14 خرداد 1398 11:30:50

0 بازدید

chamran_kids

دوست های عروسکیِ گل پونه اینجان!!!؟😳 . تو این فیلم دوست های گل پونه به خونه ی دخترها ی ۴ ساله سفر کردن اما مشکلشون اینه که نه چشم دارن، نه دهن،نه مو... پس بچه ها باید اون هارو درست کنند😊 . درست کردن عروسک انگشتی یا دستی علاوه بر این که میتونه یه دست ورزی خوب برای بچه ها باشه، اجرای نمایش و گفت و گو با اونها به رشد مهارت های اجتماعی و هیجانی کمک میکنه و باعث میشه بچه ها رابطه ی صمیمی تری باهمدیگه و با خاله شون برقرار کنند😇 . پ.ن: خانم فاطمه مزارعی با کارشناسی علوم تربیتی، سه سال تجربه ی کار در حسینیه کودک شهید چمران رو دارند. سابقه ی شرکت در یک دوره ی تربیت مربی در پیش دبستان و دبستان رو دارند، ایشون در حال حاضر مربی حسینیه کودک شهید چمران، مهد تعاملی و در بخش راهچه(مشاوره ی چمرانی) مشغول به فعالیت هستند. . #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مهدتعاملی #مهد_مجازی #مهدکودک #معلم_های_چمرانی #بازی_نمایشی #عروسک_نمدی

25 بهمن 1399 13:13:34

0 بازدید

chamran_kids

🖊 🖊 یادداشت احمدرضا اعلایی در مورد فیلم منطقه پرواز ممنوع👇🏻 ‌ عادت دارم وقتی میخواهم فیلم کودک نوجوان ببینم هم سن بشوم. با کلی هیجان، چیپس و ذرت به دست فیلم را میان کلی نوجوان دیدم. خیلی رویاهام توی فیلم بود.رویاهایی که از فیلمها و کارتنهای دوره ی کودکی و نوجوانیم گرفته بودم. خانه جنگلی چوبی که خود بچه ها درست کرده باشند. اختراع کردن وسایل خفن. جنگیدن بچه ها با آدم بدها. نجات همه تنها با دستهای خودم.تنهای تنها... هواپیمای کنترلی چه درست کردنش چه داشتنش. شلیک با تفنگ واقعی. خلاصه برای یه نوجوانی مثل من خیلی جذاب بود. البته من در نقش یک نوجوان از قسمتی که بنزین روی یکی از پسر بچه ها ریختن خیلی ترسیدم.شایدم البته این جا از نقشم در آمدم. اما به هر حال وصله ی نچسبی بود و می شد نباشه. خیلی جاهای فیلم احساس غرور می کردم. اما از بچگی یه چیزی که همیشه اذیتم می کرد، این بود که رویاهایی در فیلمها بود که دیگر می دانستم رویاست و هیچ تلاشی نمی توانستم برایش بکنم.آن قدر دور از دسترس بود که همه می دانستند فقط رویاست و سرگرمی. موقع دیدن این فیلم هم باز آن خاطره برایم زنده شد. روی هم رفته به عنوان یه شبه نوجوان و یه مربی خیلی از بچه های سازنده متشکرم. تو این اوضاع اقتصادی و فرهنگی یکی همه توانش را بگذاره برای کودک و نوجوان، واقعا دست مریزاد دارد. قطعا مشکلات تکنیکی در کارهای بعد کمتر و کمتر خواهد شد. انشالله که همه از مسئولین تا مردم تا مربیان و نوجوانان قدر بدانند و یاری کنند. به امید مدد واقعی صاحبش یا علی مدد اعلایی ‌ ✅ این فیلم برای پسران بالای ۹، توصیه می شود. #منطقه_پرواز_ممنوع #فیلم_نوجوان #سینما #کودک #نوجوان #فیلم_خوب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

17 آذر 1398 18:27:00

0 بازدید

chamran_kids

. اینطور نیست که دختر ما یه روز صبح بیداربشه و از همون روز حجاب کنه و نمازبخونه؛ بلکه یه روند تدریجی و تکوینی رو باید طی کنه. تکلیف شدن دخترها یکی از نقاط عطف زندگی اون هاست که بایدبرای اون برنامه ریزی داشت. . ما تو چمران از همون اول برنامه های دینی رو با بازی و ساختن خاطره های دوست داشتنی تلفیق میکنیم. چیزی به اسم اجبار وجود نداره، بلکه تداعی قشنگ از دین و صبر، دخترهارو به سمت اون میکشونه:) . و اما جشن تکلیف دخترهای ما چه جوریه؟ 🤔 . شاید نسبت به #جشن_تکلیف های دیگه یکم متفاوت باشه، یه روز ساده اما شاد! . جشن تکلیف در پارک برگزار شد. مامان ها از قبل به پارک اومده بودند و دخترها رو غافل گیر کردند. . بعد از کمی بازی، مادرها و دخترها گروه بندی شدند تا "لوح نماز" آماده کنند و هرگروه یک رکعت از نماز چهار رکعتی رو با شکل ها و ذکرهای مربوط به اون کشیدند و نوشتند. . بعد بچه ها برای مادرهاشون نمایش اجرا کردند، جالب تر اینکه مادرهابرای دخترها سرود خوندن چون اینجا سرودخوندن فقط مختص به بچه ها نیست:) . عمواعلایی برای بچه ها قصه گفتند و پرسیدند که جشن تکلیف یعنی چی؟ و بادخترهادرباره کارهایی که بعد مکلف شدن باید انجام بدند صحبت کردند. . شاید بشه گفت لذت بخش ترین قسمت جشن تکلیف، بخش هدیه گرفتن باشه، اونم چادر و جانمازهای رنگیِ قشنگ، گل،عطر و آلبومی از عکس های یادگاری بچه ها که تو ساعت نمازهای مدرسه ازشون گرفته شده بود😊 . نمازجماعت با چادرهای گل گلی، چیدن یه سفره ی خوشمزه با همراهی مامان ها و عکس های دسته جمعی جالب، همه و همه باعث شد یه روزِ به یادموندنی برای بچه ها رقم بخوره. . #جشن_تکلیف #جشن_های_چمرانی #دختران_چمرانی#دخترانه #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران

01 مهر 1399 09:19:24

0 بازدید

chamran_kids

خبر های خوبی تو راهه😌🤭 . . دومین لایو طراحی بازی درسی و طرح درس نویسی خلاق به سبک چمرانی امروز برگزار شد😎🌹 . . . #بازی #معلم #شادی #تربیت #کودک #نوجوان #خلاقیت #هیجان #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست

31 مرداد 1401 07:38:53

2 بازدید

chamran_kids

✅ بدترین انتخاب، انتخاب نکردن است ‌ وقتی بچه بودم کلی آرزو داشتم. خلبان بشم. فضانورد بشم. رزمنده بشم. وقتی وارد مدرسه شدم، یواش یواش یاد گرفتم آرزو نکنم، دوست نداشته باشم، انتخاب نکنم. زمانی که به دانشگاه رفتم، یواش یواش همه رفتن کنار و دیگه کسی برام نبود انتخاب کنه. ‌ خواستم رشته ام را تغییر بدهم، ولی خیلی دیر شده بود، خواستم دوستانم را تغییر بدهم، خیلی آسیب دیده بودم، حتی خواستم جامعه ام را تغییر بدهم، خیلی احساس ناتوانی کردم. با خودم گفتم ای کاش همیشه خودم انتخاب می کردم تا بتوانم پای انتخاب هایم بایستم. ‌ همین انتخابها در جامعه و کشور ما فرصت غنیمتیست برای اینکه به بچه هایمان انتخاب کردن را بیاموزیم تا افسوس انتخاب نکردنهاش را در آینده نخورد. ‌ اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتِنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً ‌ و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگزد شخص ستمكار هر دو دست خود را و گويد اى كاش گرفته بودم با پيامبر راهى. ‌ #انتخابات #انتخابات_مجلس #آینده_کودکان #ایران #ایرانی #چمرانی_ها

01 اسفند 1398 15:41:36

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🏴 ✍🏼 شنیدید که خیلی از روضه‌خون‌ها و مداح‌ها میگن که مادرمون ما رو با اشک روضه شیر داده و ما با صدای گریه‌های مادرمون در روضه رشد کردیم و از این‌جور شعرها؟ راستش منم همیشه تصورم از وجه مذهبی و آرمانی مادرانگی‌کردن‌هام این بود که با چنین شرایطی بچه‌هام بزرگ میشن و یه‌جورهایی برام خوشایند بود. پسرم شش ماهه بود و روضه‌ علی‌اصغر گوش می‌کردم. خب طبیعتا گریه امانم نمیداد و پسرم هم کنارم بود. یک لحظه ترس و وحشت رو از چشم‌هاش گرفتم. پسرک من با اون روحیه حساس و لطیفش هنوز هم که هنوزه طاقت گریه‌ منو نداره و از هرچی که بخواد منو ناراحت کنه، یه نفرتی در دلش پیدا می‌کنه. از همون موقع بود که شروع کردم به تغییر آرمان‌هام. از سال بعد، مربی یکی از مهدکودک‌های هیات شدم و تمام دهه محرم را می‌دویدیم و شعر می‌خوندیم و نقاشی می‌کردیم. نه بچه‌ها تو فضای تاریک هیات و وسط روضه‌های قتلگاهی بودند و نه ترس و ناراحتی از محرم و امام حسین تو دلشون اومد. ما شرایط هیات رفتن و روضه‌خوانی‌هامونو براساس معیارها و الگوهای تربیتی خونه‌مون تنظیم کردیم و حالا خیلی راضی‌تریم. و مهم‌تر از ما، رضایت بچه‌هاست که دیشب وقتی لباس‌های مشکی‌شونو دیدند برقی به چشماشون اومد که آخ‌جون بازم هیات! ‌ @hzeinabb شما هم از این خاطرات ناب حسینی دارید؟ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #کودک #هیئت

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🏴 ✍🏼 شنیدید که خیلی از روضه‌خون‌ها و مداح‌ها میگن که مادرمون ما رو با اشک روضه شیر داده و ما با صدای گریه‌های مادرمون در روضه رشد کردیم و از این‌جور شعرها؟ راستش منم همیشه تصورم از وجه مذهبی و آرمانی مادرانگی‌کردن‌هام این بود که با چنین شرایطی بچه‌هام بزرگ میشن و یه‌جورهایی برام خوشایند بود. پسرم شش ماهه بود و روضه‌ علی‌اصغر گوش می‌کردم. خب طبیعتا گریه امانم نمیداد و پسرم هم کنارم بود. یک لحظه ترس و وحشت رو از چشم‌هاش گرفتم. پسرک من با اون روحیه حساس و لطیفش هنوز هم که هنوزه طاقت گریه‌ منو نداره و از هرچی که بخواد منو ناراحت کنه، یه نفرتی در دلش پیدا می‌کنه. از همون موقع بود که شروع کردم به تغییر آرمان‌هام. از سال بعد، مربی یکی از مهدکودک‌های هیات شدم و تمام دهه محرم را می‌دویدیم و شعر می‌خوندیم و نقاشی می‌کردیم. نه بچه‌ها تو فضای تاریک هیات و وسط روضه‌های قتلگاهی بودند و نه ترس و ناراحتی از محرم و امام حسین تو دلشون اومد. ما شرایط هیات رفتن و روضه‌خوانی‌هامونو براساس معیارها و الگوهای تربیتی خونه‌مون تنظیم کردیم و حالا خیلی راضی‌تریم. و مهم‌تر از ما، رضایت بچه‌هاست که دیشب وقتی لباس‌های مشکی‌شونو دیدند برقی به چشماشون اومد که آخ‌جون بازم هیات! ‌ @hzeinabb شما هم از این خاطرات ناب حسینی دارید؟ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #کودک #هیئت

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن