پست های مشابه

chamran_kids

. #يك پرش جانانه 😍😬 . #بازى_هيجانى_تخليه_انرژى #چهارساله_هاى_دوست_داشتنى #حسينيه_كودك_شهيد_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران

06 آبان 1397 12:20:56

0 بازدید

chamran_kids

🏴 ابزار هایی که می تونید همراه خودتون به هیئت ببرید، چیزهای پیچیده ای نیستند... کاغذ، مداد، کتاب، بازی های فکری و ساختنی و چیزهای دیگه... تو پست های بعدی بیشتر براتون توضیح میدیم. اما خبر خوب اینکه، هاچین خیلی از این ابزار های بازی رو داره و میتونین ازش تهیه کنین. ‌ @chamran_gifts @chamran_gifts @chamran_gifts هم برای شمایی که همراه بچه ها به هیئت میرین و هم برای کسایی که می خوان هیئت کودک داشته باشند، پیشنهاد های خوبی داره... ‌ #هاچین #هدایای_شهید_چمران #چمرانی_ها #محرم #هیئت #هیئت_کودک #سرباز_حسینم

08 شهریور 1398 15:55:25

0 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 موکب من یار انقلابم جشن تولد انقلاب ‌ 🗓 پنج شنبه ۱۱ بهمن ⏰ ساعت ۱۰ الی ۱۲ صبح همراه با فروش حضوری #هاچین @chamran_gifts ‌ 📍دختران: میدان خراسان. ابتدای خ خراسان‌. پ ۱۱. ادبستان دخترانه حمزه دوران. ‌ 📍پسران: میدان خراسان، جنب مجتمع تجاری خراسان. پ ۳۱. ادبستان پسرانه حمزه دوران. #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #هاچین #هدایای_شهید_چمران

09 بهمن 1397 09:18:14

0 بازدید

chamran_kids

#ورق_بزنید . خوابگاه دختران . 📝قسمت سوم . دوران ابتدایی ما دختران دهه شصتی، باهمه فراز و نشیب هایش به پایان رسید و ما وارد دوره راهنمایی شدیم. دوره ای عجیب و پیچیده.خیلی از بحران های جسمی و روحی برای ما در این دوران اتفاق افتاد. بحران هایی که معمولا بدون آگاهی های قبلی بود. همین قضیه خیلی از بچه ها را دچار مشکل کرد و باعث شد دوستان همسن، در حل این بحران ها به هم کمک کنند که اکثرا این کمکها موفقیت آمیز نبود و حتی مشکل ساز هم بود. در این دوران بود که نماز جماعت، لباس مدرسه و خیلی چیزهای دیگر به راحتیِ دبستان، برای بچه ها قابل هضم نبود و طغیان ها داشت یکی یکی در وجود بچه ها شکل می گرفت معلم‌های پرورشی کماکان یکی از نقطه قوت های مدارس بودند. در دوران راهنمایی صبحگاه های متفاوت تری را تجربه می کردیم. حفظ قرآن برای ما معمولا از این دوران شروع شد و اتفاق خیلیِ مبارکِ اردوهای یک روزه و حتی اردوهایی که شب جایی بمانیم. فقط نمیدانم چرا مدرسه کمترین تلاش را برای راضی کردن خانواده ها انجام میداد. ما را با یک برگه به خانه می فرستادند و خودمان باید با هر ترفندی که بلد بودیم خانواده مان را راضی میکردیم تا به ما اجازه دهند به اردو برویم. دوستانی داشتم که یک هفته به طور مستمر بابت اردو گریه می کردند شاید دل خانواده شان نرم شود. خاطره ی اولین اردوهای قم جمکران در این سن برای ما ماندگار شد و حالا که فکر می کنم واقعا سن خوبی بود برای تجربه های جدید کنار آدمهایی که خانواده ات نیستند ولی میتوان بهشان اطمینان کرد. یکی از چالش های ما در دوران راهنمایی، تنوع مربی ها بود. ما که در ابتدایی با یک معلم اصلی و نهایتا دو سه تا معلم ورزش، خط و ...سر و کار داشتیم یکدفعه وارد محیطی شدیم که برای هر درس یک معلم داشتیم. با روحیات و سلیقه های متفاوت. خود من‌تا مدت ها سردرگم‌ بودم که هر مربی برای کدام درس بود، چه تکلیفی داد و چه توقعی از ما سر کلاس دارد. باز این مسئله هم جزء چیزهایی بود که بعضی مدارس برایش فکری کرده بودند و بعضی نه. فلسفه وجودی معلم راهنما از همین جا نشات گرفته بود،کسی که بتواند با بچه ها ارتباط بگیرد و بین این همه معلم جورواجور، دانش آموزان را راهنمایی کند. مثل معلم‌های پرورشی معلم راهنماها هم توانمدی های مختلف داشتند. بعضی در انجام ماموریت مهمشان موفق بودند و بعضی نه. ارتباط نداشتن یا کم داشتن همه معلم های یک پایه باهم، خودش کار را خیلی سخت کرده بود. ادامه مطلب در کامنت اول 👇

12 تیر 1399 18:45:39

0 بازدید

chamran_kids

. همه ی ما از بچگی هایمان عکس داریم. از بچه هایمان هم مرتب عکس و فیلم میگیریم. غیر از درست کردن آلبومی از عکسها و نصبِ آنها به در و دیوار چه استفاده هایی از آنها کرده ایم؟ . کلا چقدر بچه ها را درگیر کودکی شان و روندی که با آنها داشتیم میکنیم؟ البته به غیر از مواقعی که از سر ناراحتی و عصبانیت بهشان سرکوفت میزنیم و تمام تلاش هایمان را برایشان مرور می کنیم؟😉 . حالا مادری را تصور کنید که روزهای آخر زندگیش را میگذراند. نگران بچه هایش است و دوست دارد این روزهای آخر به آن ها خوش بگذرد و آنها بعدا او را فراموش نکنند. فکر می کنید چه کار می کند؟🤔 ‌. شما برای محکم کردن ریشه های بین خودتان و بچه ها چه کارهایی میکنید؟ . پ.ن: دیدن فیلم سینمایی نامادری رو به همه ی پدر مادرها و معلم ها و خلاصه همه ی دوستانمان توصیه می کنیم😊 . #مدرسه_آرزوها #مادری #مادر_آرزوها #عکس_های_کودکی #خاطرات_مشترک#فیلم_سینمایی #نامادری#فیلم_سینمایی_خوب

17 اسفند 1399 09:06:30

0 بازدید

chamran_kids

🎉 💡 پیشنهاد شماره پنج برای کوچکتر ها ‌ 🎊 پیشنهادی برای خوشمزه تر کردن عید ‌ 🍩 تا حالا تجربه ی آشپزی با بچه ها رو داشتین؟ حتما ذوق و هیجان رو تا چشم هاشون، موقع ترکیب کردن مواد با هم دیدین؟ ‌ 🎂 حالا برای عید غدیر هم می تونیم کیک درست کنیم. اونم با بچه ها! ‌ 🍰 کیک های ساده که حتما خودتون بلدین و اگه بلد نیستین، با یه سرچ ساده می تونید دستور العملش رو پیدا کنید. ‌ 🥧 بعد از درست شدن کیک، می تونید خودتون با چیزهای ساده مثل خامه، اسمارتیز، بیسکوییت و ... تزیینش کنید. ‌ ✅ بچه ها از پس درست کردن کیک برمیان، پس بهشون اجازه بدیم تجربه کنند و ماهم در کنارشون باشیم. ‌ ✨قبول باشه ازتون✨ ‌ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان

21 مرداد 1398 17:37:44

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🎊 💡 می تونیم در شب ولادت پیامبر اکرم ص، بچه ها رو با یه قصه در مورد مهربانی ایشون خوشحال کنیم. ‌ 🍎باغ میوه و مهربانی پیامبر🍎 ‌ ✅ این داستان برای کودکان بالای پنج سال مناسب می باشد. ‌ یکی بود، یکی نبود. یه خواهر و برادر بودند که در یک خانه ی قشنگ و کوچک زندگی می کردند. خانه شان یک حیاط داشت. که بچه ها در آن بازی می کردند. یک درخت خرما از دیوار های کنار حیاط، داخل خانه شان آمده بود. بچه ها هر روز از دیوار بالا می رفتند و با خوشحالی کلی خرما از آن درخت می چیدند و می خوردند. یک روز آقای همسایه که خیلی بد اخلاق بود، به خانه ی آنها آمد. با عصبانیت به بابا گفت: بچه های تو همه ی خرماهای منو خوردن. باید کل پولش رو بدی. بابا گفت: آخه من که پول ندارم. همسایه گفت: من نمیدونم. باید پولش رو جور کنی و به من بدی. بابا خیلی ناراحت شد. پیش یک آقای مهربانی رفت که از آن کمک بخواهد‌. اسم آن آقای مهربان، حضرت محمد (ص) بود. بابا کل ماجرا را تعریف کرد. حضرت محمد (ص) که خیلی مهربان بود، رفت و با آقای همسایه صحبت کند تا راضی شود. ولی آقای همسایه راضی نشد. حضرت محمد (ص) گفت: من همه ی باغت رو میخرم. آقای همسایه خوشحال شد و قبول کرد. حضرت محمد (ص) هم، کل باغ را به بابا بخشید. ‌ بچه ها هم خیلی خوشحال شدند. از آن روز به بعد کلی درآن باغ بزرگ بازی کردند. ‌ #عیدتون_مبارک #قصه #قصه_کودکانه #قصه_مذهبی #پیامبر #مذهبی #کودک #هفده_ربیع #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🎊 💡 می تونیم در شب ولادت پیامبر اکرم ص، بچه ها رو با یه قصه در مورد مهربانی ایشون خوشحال کنیم. ‌ 🍎باغ میوه و مهربانی پیامبر🍎 ‌ ✅ این داستان برای کودکان بالای پنج سال مناسب می باشد. ‌ یکی بود، یکی نبود. یه خواهر و برادر بودند که در یک خانه ی قشنگ و کوچک زندگی می کردند. خانه شان یک حیاط داشت. که بچه ها در آن بازی می کردند. یک درخت خرما از دیوار های کنار حیاط، داخل خانه شان آمده بود. بچه ها هر روز از دیوار بالا می رفتند و با خوشحالی کلی خرما از آن درخت می چیدند و می خوردند. یک روز آقای همسایه که خیلی بد اخلاق بود، به خانه ی آنها آمد. با عصبانیت به بابا گفت: بچه های تو همه ی خرماهای منو خوردن. باید کل پولش رو بدی. بابا گفت: آخه من که پول ندارم. همسایه گفت: من نمیدونم. باید پولش رو جور کنی و به من بدی. بابا خیلی ناراحت شد. پیش یک آقای مهربانی رفت که از آن کمک بخواهد‌. اسم آن آقای مهربان، حضرت محمد (ص) بود. بابا کل ماجرا را تعریف کرد. حضرت محمد (ص) که خیلی مهربان بود، رفت و با آقای همسایه صحبت کند تا راضی شود. ولی آقای همسایه راضی نشد. حضرت محمد (ص) گفت: من همه ی باغت رو میخرم. آقای همسایه خوشحال شد و قبول کرد. حضرت محمد (ص) هم، کل باغ را به بابا بخشید. ‌ بچه ها هم خیلی خوشحال شدند. از آن روز به بعد کلی درآن باغ بزرگ بازی کردند. ‌ #عیدتون_مبارک #قصه #قصه_کودکانه #قصه_مذهبی #پیامبر #مذهبی #کودک #هفده_ربیع #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن