پست های مشابه

جعبک

. ⚽️🪅🧸🧩هر دسته از این بازیا میتونه بستر مناسبی رو برا رشد بچه هامون فراهم کنه. ⚽️🪅🧸🧩 شما در طول روز چ بازی هایی با بچه ها میکنید؟ #بازی_کودک #خلاقیت_کودک #ایده_بازی #بازی_فکری #بازی_در_خانه #جعبک #بازی

03 مرداد 1400 09:13:59

68 بازدید

جعبک

‌🥳 این شما و این هم خانواده ‌ی خانوم و آقای جیییم😏 جیییم با سه تا ی چون خانوم و آقای جیییم سه تا وروجک دارن.‌ خانواده‌‌ی خانوم و آقای جیییم تلاش تیم تولید محتوای جعبکه تو روزهایی که شاید پیج های زیادی درمورد بچه ها مطلب های مختلف بذارن اما کمتر پیجی راجع به ما صحبت میکنه. ما مامان باباها با مشکلاتی که تو این روزهای جدید درگیرشیم. همراه ما بشید و همراه قصه‌ی خانواده‌ی جیییم😍‌ ‌ ‌ #مادری_بدون_فیلتر #مادرانه#مادری #جعبک#خانواده_جیییم‌‌

15 تیر 1399 14:30:11

2 بازدید

جعبک

🎈🎉⚽️ -": آخهههه تا کی بذارم همه بازی ها رو ببره ... " این سوالیه که برای یه مادر یا پدر یا حتی خاله داایی و عمه و... هرکسی که همبازی بچه ها شده، حتما یه بار پیش اومده😁 و بعد از چند دست بازی که به کوچولومون باختیم، با خودمون میگیم :"بالاخره که باید بفهمه همیشه تو زندگیش برنده نیست. " و تصمیم میگیریم دست بعدی رو خودمون ببریم. 😁 اما بردن همانا و بغض و ناراحتی و بعدش گریه و قشقرق بچه مون بعدِ باختن هم همانااا... اونجاست که عذاب وجدان میگیریم و کلی سوال تو سرمون چرخ میخوره که باید چیکار میکردم... ؟ 🥺 کارِدرستی کردم نذاشتم همیشه ببره ؟ بالاخره که با همسن و سالاش همبازی میشه و ممکنه بچه های از اون قوی تر پیدا بشن و ببرنش ؟ برای گرفتن جواب حتما این پست رو بخونید و برای کسایی که فکر میکنید تجربه کردن، بفرستید.😎 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ راستی راه حل شما برای بالا بردن #تحمل_شکست بچه ها چیه ... ؟ تجربه داشتین ؟

07 مهر 1400 10:04:02

40 بازدید

جعبک

. از مجموعه چسبونک حیوانات دلبر 🤩 وقتی میگیم گروه سنی چسبونک ها از ۲و نیم سال تا ۹۹ ساله منظورمون چیه 😌 بین خودمون باشه خود عکاس و فیلمبردار موقع عکاسی از چسبونک ها خیلی صفا میکنه 🤭 میتونید همین الان چسبونک ها رو سفارش بدین تو دایرکت خلاصه که تا اتمام موجودی نخورده بجنبید که شرمنده تون نشیم 🙈‌ ‌ چسبونک موضوعی حیوانات: ۹۰ تومان ‌ ‌ #چسبونک #چسبونک_چسبی #چسبونک_نقطه_ای #چسبونک_موضوعی #چسبونکی #استیکر #استیکر_کودک #استیکر_حیوانات #استیکر_آموزشی #استیکر_نقطه_ای #دات_استیکر #دات #کاربرگ #کاربرگ_کودک #محصول_کودک #اسباب_بازی_کودک #اسباب_بازی

31 اردیبهشت 1401 08:29:37

39 بازدید

جعبک

شده تا حالا بخواین با بچه ها نقاشی بکشید اما ندونین چی بکشین؟ یا یه وقتهایی شده بچه ها دیگه نقاشی نکشن و بگن مامان تو بکش من رنگ کنم؟ قلمدونک با ایده های جذاب و قصه هایی که توی دفترچه اش داره هم به مادرها کمک می‌کنه و بهشون ایده میده و هم خلاقیت بچه ها رو تقویت می‌کنه....😍 #قلمدونک #جعبک_ابزار_نقاشی #کودک #نقاشی_خلاق #خلاقیت #رنگ_ بازی #رنگی_رنگی

24 تیر 1400 12:47:30

1 بازدید

جعبک

🎈 ما هم بازی... 🍭 #جعبک #کیت_کید #کودک  #بازی #سرگرمی  #آزادی_کودک #هم_بازی #دست_ورزی #خلاقیت #تخیل

30 آذر 1398 06:46:39

1 بازدید

ادمین جعبک

0

0

‌ آرام و بی رمق در بستر خوابیده بود و خیره شده بود به فاطمه.‌ فاطمه ٱرام دلش بود. در تمام روزهای دل آشوبهٔ حمل و سرزنش های قریش...‌ صدای فاطمه آب بود روی آتش تنهایی وقتی از بطن او بلند می‌شد که «مامان... غصه نخور... ما خدا را داریم...»‌ فاطمه را نگاه می کرد و اشک از گوشهٔ چشمش سر می‌خورد و بین موهاش قایم می شد... چطور دخترش را بگذارد وسط این شعب و برود؟‌ دلش می‌خواست از جا بلند می شد. دست فاطمه را می گرفت. بین نخل ها می دویدند. صدای خنده فاطمه قوت پاهایش می شد.‌ دلش می خواست با فاطمه گندم آسیاب کنند. با فاطمه شعر بخوانند و دلشان پر از شادی شود. اما توانی نمانده بود. ‌ «محمدم!» رسول خدا خودش را به بالین خدیجه رساند.‌ «جان محمد...»‌ « فاطمه... فاطمه را به تو می سپارم... او به جز تو دیگر کسی را ندارد... زن های قریش زبانشان تیز است. دل دخترم را نبرّند... نگذار آب توی دلش تکان بخورد...» و بغض گلویش را فشار داد... ‌ رسول خدا سرش را پایین انداخت. قد و بالای فاطمه میان اشک های خدیجه می لرزید...‌‌ ‌ ‌ ‌#فاطمه#خدیجه#وفات‌ #جعبک

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

جعبک

ادمین جعبک

0

0

‌ آرام و بی رمق در بستر خوابیده بود و خیره شده بود به فاطمه.‌ فاطمه ٱرام دلش بود. در تمام روزهای دل آشوبهٔ حمل و سرزنش های قریش...‌ صدای فاطمه آب بود روی آتش تنهایی وقتی از بطن او بلند می‌شد که «مامان... غصه نخور... ما خدا را داریم...»‌ فاطمه را نگاه می کرد و اشک از گوشهٔ چشمش سر می‌خورد و بین موهاش قایم می شد... چطور دخترش را بگذارد وسط این شعب و برود؟‌ دلش می‌خواست از جا بلند می شد. دست فاطمه را می گرفت. بین نخل ها می دویدند. صدای خنده فاطمه قوت پاهایش می شد.‌ دلش می خواست با فاطمه گندم آسیاب کنند. با فاطمه شعر بخوانند و دلشان پر از شادی شود. اما توانی نمانده بود. ‌ «محمدم!» رسول خدا خودش را به بالین خدیجه رساند.‌ «جان محمد...»‌ « فاطمه... فاطمه را به تو می سپارم... او به جز تو دیگر کسی را ندارد... زن های قریش زبانشان تیز است. دل دخترم را نبرّند... نگذار آب توی دلش تکان بخورد...» و بغض گلویش را فشار داد... ‌ رسول خدا سرش را پایین انداخت. قد و بالای فاطمه میان اشک های خدیجه می لرزید...‌‌ ‌ ‌ ‌#فاطمه#خدیجه#وفات‌ #جعبک

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن