پست های مشابه

جعبک

‌ ‌دلبر ما، جعبک خمیری جان بزرگ هستند. ‌ از خمیرامون هم براتون نگم که چه تغییراتی توش دادیم تا ماندگاریش بالاتر بره و نرررررم تر بشه و هنوزم با مواد خوراکی باشه...‌ یادتون نره جعبک همیشه چند تا ابزارک داره که باید یکی یکی برای بچه ها رو کنید و‌ صدای جیغشون از ذوق رو بشنوید.‌ این دفعه مزرعه رو آوردیم خونه‌تون! با چوب و سنگ های ریزه پیزه...‌ برای بچه هایی که چند ماهه از طبیعت خدا و موجودات شگفت انگیزش محرومند...‌ بیا تخیل کنیم...‌ کرونا خیلی ضعیف تر از تخیل من و شماست.‌‌ ‌ موسیقی فیلم از آلبوم مزرعه‌ی گروه آدمک @adamakmusic ‌ ‌ 🦓جعبک خمیری مزرعه‌ قیمت ۹۳ هزار تومان‌ ❌با ده درصد تخفیف برای ده خرید اول( هنوز تعداد کمی باقی مونده)❌‌ 🦓جعبک اقتصادی خمیری ‌ ۳۳ هزارتومان‌ ‌ ‌ ‌ #جعبک_جان‌ #جعبک_خمیری‌ #جعبک_خمیری_مزرعه‌ #بازی#ایده#اسباب_بازی#خمیر_خانگی

12 اردیبهشت 1399 06:17:30

1 بازدید

جعبک

🪁🪀🧩 جعبک ابزار هیجان انگیز، جعبک کاردستی و خلاقیت یکی از محبوب ترین جعبک هامونه. پر از ابزار هایی که میشه باهاشون یه دنیا کاردستی درست کرد و خلاقیت بچه ها رو شکوفا کرد. این جعبک در سه مدل پلاس با قیمت ۳۱۰ هزار تومان ، متوسط ۲۱۳ هزار تومان ، و اقتصادی ۱۱۳ هزارتومان ارائه شده که متناسب با نیازتون میتونید تهیه کنید. #اسباب_بازیتو_خودت_بساز

26 آبان 1400 08:56:21

13 بازدید

جعبک

👼‌ بهش گفتم: ببین بیا اصلا با این پیپ پاک کن ها یه ماهی درست کنیم. خوشگله نه؟ و عکس توی موبایلم رو گرفتم جلوش!‌ یکم تو سکوت نگاه کرد و چشماشو ریز کرد و بعد یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم کرد و با یه‌ حالت جدی گفت:. مامان اینا مارن! مار! چطوری با یه مار پیچ پیچی ماهی بسازیم آخه؟!‌ تو دلم گفتم! بیا. ماهی به این خوشگلی رو رها کرده میگه اینا مارن. حتما الان به قطعات مساوی خوردش میکنه و میگه: واااای مامان ببین! کرم های کوچولو!‌ اما یه پیپ پاک کن برداشتم و گفتم: ببین چه شکلی درست کرده. اول سرشو گرد میکنه. بعدددد...‌ پیپ پاک کن رو ازم میگیره و میگه:‌ ماماااان جان؟ با یه ماکارونی خوشمزه چطورییی؟ هوووم؟ و جلوی چشمام پیپ پاک کن های برق برقی خوشگل رو تو قابلمه‌ اش قیچی می‌کنه.‌ نگاهش میکنم. دوست داره اون چیزی که تو فکرشه رو انجام بده. حالا اگه هزااارتا ماهی برق برقی تو ذهن من این ور و اون ور برن.‌ قاشق چوبی رو میدم دستش می گم:‌‌ هم بزن مادر! هم بزن ته نگیره.‌ چشماش برق می زنه و یه مشت چشم عروسکی می ریزه تو قابلمه و میگه: اینم از گوشتش! ‌ و من می بینم که چشمای ماهی های برق برقی توی قابلمه می چرخن و می چرخن! و دخترم با دقت آشپزی میکنه.‌‌ ‌ ‌ ‌ 🥳‌یه روز مونده تا رونمایی از جعبک جدید‌🥳 شمارش معکووووس🤩 ‌ ‌ ‌ #جعبک_جان‌ #ایده#بازی_با_کودک‌ #سرگرمی#خلاقیت‌ #اسباب_بازی#بازی_جعبک_ابزار#جعبک_ابزار

26 تیر 1399 10:44:01

0 بازدید

جعبک

🍭⚽️🏸 خیلی وقتها میشه که موقعیت های معمولی زندگی یا موقعیت هایی که انجام دادنش برای بچه ها سخت هست رو تبدیل کنیم به بازی های هیجان انگیز برای بچه ها بدون اینکه نیاز به اسباب بازی خاصی داشته باشیم... شما هم از این مدل بازی ها انجام میدین ؟ توی کامنت بنویسید تا بقیه هم استفاده کنن🤩

24 آبان 1400 08:27:19

326 بازدید

جعبک

‌ 💓 خدایا شکرت بابت دستای توانمندش! تخیل کردنش و بازی کردنش...‌ ‌ ‌💭کاذول، قلقلی کاغذی، دلش قار و قور می‌کرد‌ از گشنگی قل خورد این ور‌ قل خورد آن ور...‌ با یک غذای کاغذی موافقی؟‌ پیش به سوی آشپزی با کاغذ پاره ها!‌ پلوی کاغذی با رشته‌های کاموایی...به به چه غذای معرکه‌ای...‌ ‌ 👯چی کار کنیم بیشتر خوش بگذره؟ دور و برمون رو خوب ببینیم. دیگه چی‌میشه تو غذامون بریزیم؟ ادویه ها،‌نخود لوبیا حتی چند پر از سبزه‌ی عید🙈 ‌ 👶چند ساله ها بازی کنن؟ از دوسال به بالا‌‌ ‌ ‌ موزیک فیلم: از آلبوم یه سر و دوگوش ‌ ‌ ‌ لطفا عکس و فیلم بازی تونو برامون بفرستید یا تو صفحه‌‌ی شخصی تون بذارید و ما رو تگ کنید. ‌ ‌ #نوروز_جعبک #جعبک_جان

02 فروردین 1399 14:47:24

21 بازدید

جعبک

🌷🌸 طرفدارای چسبونک کجان ؟ 🙋‍♀️ این دفعه اومدیم سر چسبونک با موضوع شهر که فکر میکنیم هم دخترا طرفدارشن هم پسرا 🤩 راستی اگر هنوز چسبونک سفارش ندادین دایرکت در خدمتتونیم... . چسبونک موضوعی:۹۰ تومان برای دیدن تنوع بسته‌های چسبونک هایلایتش رو یه نگاه بندازید.🌷 #استیکر_آموزشی #استیکر_کودک #استیکر_ماشین #استیکر_نقطه_ای #چسبونک #چسبونک_موضوعی #دات #دات_استیکر #جعبک #سرگرم_کردن_بچه_ها #سرگرمی_کودک #سرگرمی_جالب #اسباب_بازی_کودک #کودک #کاردستی #کاردستی_کودک #تقویت_مهارت_کودکان #تقویت_ماهیچه_های_دست #تقویت_ماهیچه_های_ریز #تقویت_حرکات_ظریف_دست

10 خرداد 1401 14:09:00

49 بازدید

ادمین جعبک

0

2

❌کپشن را بخوانید❌ روایت دوم: اولین کارگاه جعبک خانه‌ی من بود. قسمت هال و پذیرایی خانه را دو قسمت کردیم. برای کارگاه سنگر درست کردیم که کودک هشت‌ماهه‌ی خانه واردش نشود‌. صبح در خانه‌ی ما جمع می‌شدیم برای کارها. برای بچه‌ها هم برنامه می‌ریختیم که سرگرم شوند؛ گرچه کار همیشه آن طور که پیش‌بینی میکردیم هم پیش نمی‌رفت؛ چون بچه‌ها اساسا غیرقابل پیش بینی هستند و ما این را در کارمان پذیرفته بودیم. همه‌ی کارها توی پذیرایی و آشپزخانه و اتاق بچه انجام می‌شد. کابینت کنار پنجره‌ی آشپزخانه را که نور‌خوبی داشت می‌کردیم استدیو‌ی عکاسی و کف و دیوارهای اطرافش را با کاغذ رولی می پوشاندیم. ته هال پذیرایی را می‌کردیم قسمت بسته بندی و ارسال. وسط هم بچه‌ها می‌دویدند و بازی می‌کردند. گاهی تا نه شب کار می‌کردیم و در انتها وقتی بچه های‌تیم با خستگی می‌رفتند خانه، من می‌ماندم و یک خانه‌ی ترکیده که زمینش مثل میدان مین پر از نخود و لوبیا و بقایای آرد بازی و خمیربازی بود. البته با حضور بچه‌ای که از صبح نخوابیده بود و کلافه بود و آقای همسر که از سرکار آمده بود و چندساعتی هم در اتاق مانده بود تا کار ما تمام شود‌. گاهی زیر فشار کارها درست وقت خستگی، وقت مریضی بچه‌هایمان یا وقتی کارها گره می‌خورد، غول ناامیدی سر و کله‌اش پیدا می‌شد و می‌آمد سراغمان و شروع می‌کرد توی ذهنمان خواندن که: چه کار داری می‌کنی تو؟ بچه را گذاشتی توی فشار؟ تو مادری؟ چه همسری هستی؟ این هم محصولتان! آخر چه کسی به چنین چیزهایی اهمیت می‌دهد؟ آن وقت باید کمر می‌بستی برای جنگیدن هر روزه با غول‌ ناامیدی که هرازگاهی سر از تاریکی بیرون می آورد و شک را مثل خوره می‌انداخت به جانت که هر طور شده از ادامه دادن بایستی. حتما شما هم تجربه‌اش کرده‌اید‌. توی هر اتفاق مهم و بزرگی غول ناامیدی درست وقتی کم آورده‌ای، سر و کله اش پیدا می‌شود و دست می اندازد دور گردنت و تویی که باید بجنگی و ادامه بدهی. اما جعبک کوچک همیشه چیزی داشت که از ما دلبری کند و نگذارد غول ناامیدی سیاهی را پخش و پلا کند توی قلبمان! ما حواسمان گرم کار بود و جعبک مثل یک کودک نوپا جایش را در دل همه‌ی ما داشت باز می‌کرد...جعبک بچه‌مان شده بود و ما همان مادری که دلش میخواست غیر از بچه‌ی خودش روی صورت هزاربچه‌ی دیگر هم لبخند بکارد و برای همین داشت با تمام قدرت می‌جنگید.‌ ‌ ‌#استارتاپ #کارآفرینی #اول_مسیر #تولید_محصول #مادر_شاغل #جعبک #اسباب_بازی #اسباب_بازی_کودک #فرزند_پروری #والدگری #کاردستی_کودک #کاردستی #ابزار_بازی #ابزار_کاردستی #ابزار_نقاشی #روایت_کارآفرینی #بانوان_کارآفرین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

جعبک

ادمین جعبک

0

2

❌کپشن را بخوانید❌ روایت دوم: اولین کارگاه جعبک خانه‌ی من بود. قسمت هال و پذیرایی خانه را دو قسمت کردیم. برای کارگاه سنگر درست کردیم که کودک هشت‌ماهه‌ی خانه واردش نشود‌. صبح در خانه‌ی ما جمع می‌شدیم برای کارها. برای بچه‌ها هم برنامه می‌ریختیم که سرگرم شوند؛ گرچه کار همیشه آن طور که پیش‌بینی میکردیم هم پیش نمی‌رفت؛ چون بچه‌ها اساسا غیرقابل پیش بینی هستند و ما این را در کارمان پذیرفته بودیم. همه‌ی کارها توی پذیرایی و آشپزخانه و اتاق بچه انجام می‌شد. کابینت کنار پنجره‌ی آشپزخانه را که نور‌خوبی داشت می‌کردیم استدیو‌ی عکاسی و کف و دیوارهای اطرافش را با کاغذ رولی می پوشاندیم. ته هال پذیرایی را می‌کردیم قسمت بسته بندی و ارسال. وسط هم بچه‌ها می‌دویدند و بازی می‌کردند. گاهی تا نه شب کار می‌کردیم و در انتها وقتی بچه های‌تیم با خستگی می‌رفتند خانه، من می‌ماندم و یک خانه‌ی ترکیده که زمینش مثل میدان مین پر از نخود و لوبیا و بقایای آرد بازی و خمیربازی بود. البته با حضور بچه‌ای که از صبح نخوابیده بود و کلافه بود و آقای همسر که از سرکار آمده بود و چندساعتی هم در اتاق مانده بود تا کار ما تمام شود‌. گاهی زیر فشار کارها درست وقت خستگی، وقت مریضی بچه‌هایمان یا وقتی کارها گره می‌خورد، غول ناامیدی سر و کله‌اش پیدا می‌شد و می‌آمد سراغمان و شروع می‌کرد توی ذهنمان خواندن که: چه کار داری می‌کنی تو؟ بچه را گذاشتی توی فشار؟ تو مادری؟ چه همسری هستی؟ این هم محصولتان! آخر چه کسی به چنین چیزهایی اهمیت می‌دهد؟ آن وقت باید کمر می‌بستی برای جنگیدن هر روزه با غول‌ ناامیدی که هرازگاهی سر از تاریکی بیرون می آورد و شک را مثل خوره می‌انداخت به جانت که هر طور شده از ادامه دادن بایستی. حتما شما هم تجربه‌اش کرده‌اید‌. توی هر اتفاق مهم و بزرگی غول ناامیدی درست وقتی کم آورده‌ای، سر و کله اش پیدا می‌شود و دست می اندازد دور گردنت و تویی که باید بجنگی و ادامه بدهی. اما جعبک کوچک همیشه چیزی داشت که از ما دلبری کند و نگذارد غول ناامیدی سیاهی را پخش و پلا کند توی قلبمان! ما حواسمان گرم کار بود و جعبک مثل یک کودک نوپا جایش را در دل همه‌ی ما داشت باز می‌کرد...جعبک بچه‌مان شده بود و ما همان مادری که دلش میخواست غیر از بچه‌ی خودش روی صورت هزاربچه‌ی دیگر هم لبخند بکارد و برای همین داشت با تمام قدرت می‌جنگید.‌ ‌ ‌#استارتاپ #کارآفرینی #اول_مسیر #تولید_محصول #مادر_شاغل #جعبک #اسباب_بازی #اسباب_بازی_کودک #فرزند_پروری #والدگری #کاردستی_کودک #کاردستی #ابزار_بازی #ابزار_کاردستی #ابزار_نقاشی #روایت_کارآفرینی #بانوان_کارآفرین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن