پست های مشابه

ghatre_group

در این پست بچه های هیئت به معرفی یکی از بازی های مناسب کودک و نوجوان به نام "کاپوچین" میپردازند. #معرفی_بازی_هیئت_قطره #بازی_کاپوچین #بازی_فکری_کودک #بازی_فکری_آموزشی #بازی_کودک_نوجوان #معرفی_بازی #بازی#بازی_فکری#کودک#نوجوان

28 اردیبهشت 1401 09:07:57

0 بازدید

ghatre_group

در این پست بچه های هیئت به معرفی یکی از بازی های مناسب کودک و نوجوان به نام "کار اوت" میپردازند. برای مشاهده بازیهای دیگر، هشتگ زیر را لمس کنید. #معرفی_بازی_هیئت_قطره #بازی_راه_نجات #بازی_فکری_کودک #بازی_فکری_آموزشی #بازی_کودک_نوجوان #معرفی_بازی #بازی#بازی_فکری#کودک#نوجوان

31 خرداد 1401 11:02:47

0 بازدید

ghatre_group

#داستان_صوتی #ماه_رمضان #هیئت_کودکانه_قطره برای شنیدن همه داستانهای صوتی از گروه نویسندگان هیئت کودکانه قطره به پادکستهای ما در کست باکس مراجعه بفرمایید. (لینک در بیو) #داستان_کودکانه

11 اردیبهشت 1401 13:18:17

22 بازدید

ghatre_group

#داستان_صوتی #داستان_محرمی #داستان_محرم_کودکان #داستان_کودکانه #محرم

15 مرداد 1401 13:49:13

18 بازدید

ghatre_group

توضیحات در کپشن 👇🏻 📚📚📚📚📚📚📚📚 معرفی کتاب : نام کتاب : سایه ای که سر نداشت ، دم نداشت ، تن هم نداشت . نویسنده : سوسن طاقدیسی تصویرگر : مجتبی عصیانی 🧕🏻🧕🏻🧕🏻🧕🏻🧕🏻🧕🏻🧕🏻🧕🏻 درباره نویسنده : سوسن طاقدیسی نویسنده کتابهای کودکان ونوجوانان در سال 1338 در شیراز به دنیا امد . فعالیت داستان نویسی حرفه ای خود را با نوشتن داستان " بابای من دزد بود" در کیهان بچه ها آغاز کرد . او موفق شد در سال 1386 برای کتاب "قدم یازدهم" جایزه کتاب سال را دریافت کرد . وی اردیبهشت 1399 چشم از جهان فرو بست . 📜📜📜📜📜📜📜📜 بچه ها امروز میخوایم قصه سایه ها را برایتان تعریف کنیم . همه ی شماها تاحالا سایه را دیدید 👀 . ابر☁️ کوچولوی ما که با نسیم🌪️جا به جا شده بود و به نزدیک ماه🌛 رسیده بود ، شروع به روبوسی و احوالپرسی با ماه کرد . همین موقع بود که سایه ای روی زمین افتاد ، اما نفهمید از کجا آمده است . همه سایه ها شکل خودشان بودند . سایه درخت مثل یک درخت بود🌳. گربه سایه ای شکل گربه داشت🐱. اما سایه ما شکل هیچ چیز و هیچ کس نبود😞. برای همین راه افتاد و رفت تا شکل خودش را پیدا کند. حالا زود بروید و کتاب را بخوانید تا بفهمید سایه ما شکل چه کسی بوده است. #معرفی_کتاب #کتاب#کتاب_خوب #کتاب_کودک_نوجوان #کتاب_کودک_و_نوجوان #کتابخوانی #معرفی_کتاب_کودک #معرفی_کتاب_هیئت_قطره

23 خرداد 1401 06:56:11

0 بازدید

ghatre_group

✨ گزارش جلسه اول کلاس داستان نویسی نوجوان ۴ تیر ماه -نگارخانه اقدسیه : به قلم هنر جو فاطیما لطفعلی زاده جلسه ای پر از نشاط،خلاقیت و اتفاقات و تجربیات جدید! نگارخانه پر از نقاشی هایی با نقش و احساسات و رنگ های مختلف بود نقاشی هایی که ما را به وجد آورده بودند. دبیر عزیزمان خانم پدرامی از ما خواستند که با ایده گرفتن از یک یا ترکیب دو نقاشی داستانی بنویسیم که تصویر ها در آن جای بگیرند. همه ما هیجان زده بودیم. بعد از گفتگو، هر کس نقاشی ای را انتخاب کرد. صندلی اش را جلوی نقاشی گذاشت و دست به قلم شد. همه با دقت خلاصه ها را نوشتند و با شوق فراوان نحوه ای جدیدی از نوشتن را تجربه کردند و خلاقیت به خرج دادند. بعد از نوشتن خلاصه ها دور هم جمع شدیم. استاد سلماسی برای ما چند کلمه ای صحبت کردند و از حجاب ما تعریف کردند. بعد از آن خانم پدرامی یک داستان کوتاه را برای ما خواندند. داستان همه را مجذوب خودش کرده بود! استاد و بچه ها درباره داستان با هم گفت و گو وصحبت کردند. در پایان هم استاد سلماسی لطف کرده و تصمیم گرفته اند که برای ما کلاسی بگذارند تا یک داستان را در قالب چند نقاشی روی بوم پیاده کنیم و هر کس بخشی از داستان را بکشد و این لطف استاد ما را به وجد آورد. 🌹با تشکر از زحمات خانم پدرامی عزیز🌹 @manizhehpedrami_gomar #نویسندگی #نویسندگی_خلاق #نویسندگی_نوجوان #نویسنده #کلاس_نویسندگی #نویسندگی_هیئت_قطره

08 تیر 1401 16:24:46

1 بازدید

هیئت کودکانه قطره‌

0

0

*«بچه ها و روضه»*

#داستان_صوتی «بسم الله الرحمن الرحیم» *«بچه ها و روضه»* شب اول محرم بود. سیّد علی بعد از بازی با دوستاش به خونه برگشت. برادرش داشت پرچم های عزا رو بالای در خونه نصب میکرد. مامان گفت‌: پسرم لباس مشکیت رو که پوشیدی، با داداش برید فضای سبز کنار خونه رو هم پرچم بزنید. سیّدعلی با تعجب گفت: اونجا رو چرا؟ مامان گفت: یادت رفته؟! میخوایم مثل سال گذشته که به خاطر این بیماری (کرونا) مجبور شدیم روضه رو توی فضای باز برگزار کنیم ان شالله امسال هم دهه محرم اونجا روضه بگیریم. عزیزِ مامان، یادت باشه، هیچ کس و هیچ چیزی نمیتونه ما رو از روضه جدا کنه. سیّدعلی گفت: آهااااان، یادم اومد. آخرِ روضه هم من مداحی کردم و همه سینه زدن، وای که چقدر دوست داشتم. سید علی گفت: مامان! به نظرت وقتی من روضه میخونم ، امام حسین (ع) هم گوش میدن؟ مامان بغض کرد. اشک از چشمانش جاری شد. سیّدعلی رو در آغوش گرفت و گفت: حتما پسرم. امام حسین(ع) خیلی بچه ها رو دوست دارن. 🖌 نویسنده: سمیرا مهرآور کانون نویسندگان هیئت کودکانه قطره #داستان_کودکانه #داستان_محرمی #محرم_کودکانه #محرم #هیئت_قطره

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

ghatre_group

هیئت کودکانه قطره‌

0

0

#داستان_صوتی «بسم الله الرحمن الرحیم» *«بچه ها و روضه»* شب اول محرم بود. سیّد علی بعد از بازی با دوستاش به خونه برگشت. برادرش داشت پرچم های عزا رو بالای در خونه نصب میکرد. مامان گفت‌: پسرم لباس مشکیت رو که پوشیدی، با داداش برید فضای سبز کنار خونه رو هم پرچم بزنید. سیّدعلی با تعجب گفت: اونجا رو چرا؟ مامان گفت: یادت رفته؟! میخوایم مثل سال گذشته که به خاطر این بیماری (کرونا) مجبور شدیم روضه رو توی فضای باز برگزار کنیم ان شالله امسال هم دهه محرم اونجا روضه بگیریم. عزیزِ مامان، یادت باشه، هیچ کس و هیچ چیزی نمیتونه ما رو از روضه جدا کنه. سیّدعلی گفت: آهااااان، یادم اومد. آخرِ روضه هم من مداحی کردم و همه سینه زدن، وای که چقدر دوست داشتم. سید علی گفت: مامان! به نظرت وقتی من روضه میخونم ، امام حسین (ع) هم گوش میدن؟ مامان بغض کرد. اشک از چشمانش جاری شد. سیّدعلی رو در آغوش گرفت و گفت: حتما پسرم. امام حسین(ع) خیلی بچه ها رو دوست دارن. 🖌 نویسنده: سمیرا مهرآور کانون نویسندگان هیئت کودکانه قطره #داستان_کودکانه #داستان_محرمی #محرم_کودکانه #محرم #هیئت_قطره

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن