chamran_kids
دنبال کننده
6
پست
764
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
. مگه دین اجباریه؟؟؟😳 از چه سنی میشه بچه هارو به وظایفشون مجبور کرد؟ 🧐 ❓سن تکلیف دختر یا پسر شما نزدیکه؟ یا با بچه های این سنین سرو کار دارید؟ ❓احساس میکنید بچه تون درباره حجاب و نماز و ... با بحران هایی مواجه شده؟ . ❗❗❗وبینار "حد و مرز اجبار در دینداری" مخصوص شما والدین و معلم هاست🤗 . 👤مدرس: احمدرضا اعلایی . 🔸️پنجشنبه ۱۹ فروردین ماه ⏰ساعت ۹ صبح . ✴سرفصل های دوره : _آشنایی با رشد و دینداری _آشنایی با ماهیت اجبار و نقش آن در رشد _سن تکلیف و اجبار _آسیبهای اجبار زود، نامناسب و بی اجباری _اجبارهای دوست داشتنی . 🔹️قیمت: ۴۹ هزارتومان✖ ⭕اما با ثبت نام زودهنگام در این وبینار، تا فردا میتونید فقط با ۳۷ هزار تومان شرکت کنید!!! . ✅برای ثبت نام فقط کافیه به سایت چمرانی ها سربزنید یا به لینک در استوری مراجعه کنید😊👇🏻 . Chamraniha.com @rahche_ . ❇حتما این پست رو برای دوستان دغدغه مندتون بفرستید❗❗❗ #سن_تکلیف#تربیت_دینی#دین #تربیت_کودک#اجبار#آزادی#دینداری #وبینار_تربیتی#راهچه
16 فروردین 1400 14:05:53
0 بازدید
chamran_kids
#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباببازی تا تابلوی دیواری . پسرعمهام ارهمویی و تخته سهلا گرفته بود، وسایل مختلف درست میکرد و بین اقوام و دوستان میفروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار میکنیم و پول درمیآوریم، هم میتوانیم با چوب همهچیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمهام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم میشدند. بعد از اتمام ساخت، آنها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را میشد با تخته سهلا اجرا کرد. یادم است پیچیدهترین پروژهای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسهمان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من میساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید میکنند، محدود به فامیل و همسایهها هستند و آنهم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایهها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمهای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوبها را روغن جلا میزدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژههای آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتابهای معماری پدرم، الگوی کتیبهها، گِرهها و اسلیمیها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسولالله صلیالله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایههایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز میکردم و میبستم. یکبار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام برد. فوقالعاده بود. درهای حرم را درست میکردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم میداد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام میدادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرمها را درست کنم. جایی که زائرها آن را میبوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری
28 تیر 1399 18:32:34
0 بازدید
chamran_kids
📚 وقتی با کودک سروکار دارید، حتما تجربه ی همبازی شدن با آنها راهم داشته اید. وقتی کودک می خواهد با لگو یک برج بسازد، چه می کنید؟ اجازه می دهید خودش آنقدر لگو ها را بالا و پایین کند تا راه چفت کردنش را یاد بگیرد یا همان اول، سریع لگو ها را از او گرفته و طریقه ی چفت کردن را یادش می دهید؟ در فعالیت های آشپزی و کاردستی چطور؟ پای کتاب خواندن و قصه گفتنش می نشینید؟ فرصت آزمون و خطا و تجربه کردن را به بچه ها می دهید؟ کودکان به فرصت نیاز دارند. هیچ عجله ای هم در تربیت شان نداریم. اجازه دهید خودشان کشف کنند و خودشان یادبگیرند و ما فقط درکنارشان باشیم. در حسینیه کودک، سعیمان بر این است که این فرصت را به کودکان بدهیم. پنج ساله های چمرانی، هر روز فعالیت قصه گویی دارند. یکی از بچه ها که دوست داشت قصه بگوید، با همراهی خالهها برای همه ی دوستانش قصه گفت. مربی: حدیثه ملکی، الهام قدمیاری #پنج_ساله_ها #قصه #قصه_گویی #مهارت #اعتماد_به_نفس #فرصت #کودک #تربیت #چمرانی_ها #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران
09 آذر 1398 16:41:34
0 بازدید
chamran_kids
🇮🇷 هویت ملی در چه سنی شکل می گیرد؟ و چه تاثیری در کودکان دارد؟ ❓تا حالا به این سوال فکر کردین؟ #تربیت #هویت_ملی #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران
06 بهمن 1397 09:02:28
0 بازدید
chamran_kids
🥞 وعده ی صبحانه، برای خیلی از بچه ها، وعده ی دوست داشتنی نیست. اینکه هنوز از خواب بیدار نشده، باید چیزهایی بخوری شاید در نگاه اول، جذاب نباشد. گاهی هم عادت های بد تغذیه ای، یکنواخت بودن صبحانه و اینکه هنوز کسی اول صبحی، حال سر و کله زدن با کودک را ندارد، می تواند موثر باشد. ما در ادبستان، خصوصا روزهای اول آشنایی مان، کسی را مجبور به خوردن صبحانه نمی کنیم. اما سعی می کنیم با بازی های مختلف، صبحانه را جذاب تر کنیم. صبحانه یکی از روزهای پاییزی، کره و عسل بود. در کلاس پیش دبستانی، تصمیم گرفته شد قبل از خوردن، نقاشی هندسی بکشیم. هر کس با عسل، در بشقابش یک شکل کشید و حدس می زدیم نام آن شکل چیست. بعد نقاشی هندسی مان را با کره و نان خوردیم. مربی: مطهره یعقوبی #پیش_دبستانی_ها #شش_ساله_ها #صبحانه #کودک #صبحانه_کودک #تغذیه #خلاقیت #بازی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران
09 آبان 1398 16:35:47
0 بازدید
chamran_kids
. سفالگری یه هنره و پای ثابت پروژه های هنری دخترهای چمرانی.😊 . دخترهای چمرانی تو کلاس دوم کار با سفال رو به صورت متمرکز تر تجربه کردن و دست سازه های زیادی ساختن. یه بار هم از کارگاه سفال بازدید کردن و برای خودشون چیزهای متفاوت مثل گوشواره درست کردن. . یکی از پروژه های هنر، مربوط به شهادت سردار عزیز و بزرگمون بود. دخترها تصمیم گرفتن برای عکس هاشون قاب سفالی درست کنن. . قاب ها با وردنه هایی که با لوله ی دستمال کاغذی ساخته شده بود و با چسب تفنگی روش طرح های مختلف کشیده شده بود، صدف و وسایل مختلف، نقش خوردند. . پروژه ی هنر چمرانی ها، طیف گسترده ای داره.🙃 . هنر از فعالیت هاییه که میشه در کنار قالب لطیفش، نه تنها مطالب درسی، بلکه ارزش ها،عقاید و الگو ها رو به بچه ها منتقل کرد. . #پروژه_هنر#هنرمندان_کوچک #هنر #دختران_چمرانی #چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #قاب_عکس#سفالگری
13 شهریور 1399 19:46:16
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
💡 شما چه آرزویی دارید؟ اصلا به آرزوهایتان فکر می کنید؟ تخیل کردن می تونه ذهن تون رو باز کنه. و وقتی ذهن باز باشه می تونید کار های بزرگ تری انجان بدین. دیروز تو نماچه دخترهای ادبستانی، وقتی همه ی مامان ها اومدن، تصمیم گرفتیم کمی تخیل کنیم و آرزوها مون رو نقاشی کنیم و بعد با پارچه و رنگ، رنگی رنگیش کنیم. دخترها سریع دست به کار شدند. آرزوهایی که مثل خودشان ساده و پاک بود؛ آرزوی خواهر و برادر داشتن، آرزوی رفتن دوباره به اُپارک، آرزوی سفر مشهد، آرزوی مادری که همیشه در خانه کنارشان باشد، آرزوی سُر خوردن روی رنگین کمان و... اما در قسمت مادران، برای بعضی هایشان سخت بود آرزوی شان را بکشند. آرزوهایی که مثل خودشان پر بود از مهربانی و امید؛ آرزوی نمازخواندن عید فطر به امامت امام زمان( عج)، آرزوی بودن در بهشت، آرزوی داشتن خانواده ای شاد پر از فرزندان کوچک و بزرگ،آرزوی بیعت با امام زمان، آرزوی بودن خورشید و برکت آن همیشه و همه جا، آرزوی زندگی کردن در سرسبزی، آرزوی رفتن به کربلا با همه ی بچه های کلاس و... #نماچه #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #آرزو