پست های مشابه

chamran_kids

🤹 خیلی ها فکر می کنند زمان بازی بچه ها در حیاط یا پارک، زمان بیهوده ای است که بچه ها را باید رها کنیم تا خودشون بازی کنند. حیاط بهترین جایی است که بچه ها مقاومت و سخت کوشی را یاد بگیرند. نوبت گرفتن، شکست خوردن، آسیب دیدن، کار گروهی و ... . ‌ بسکتبال، گرگ و قلعه، شیر و پلنگ، هفت سنگ، الک دولک و ... همه بازی هایی هستند که ما در ادبستان بازی می کنیم، برای اینکه بچه ها علاوه بر نشاط و هیجان تجربه های متفاوتی داشته باشند. ‌ چقدر خوب است که در محیط خانه، مهمانی ها، گردش های دسته جمعی هم این بازی ها را انجام دهیم و بچه ها را به این بازی ها تشویق کنیم. ‌ #کلاس_اولی_ها #بازی_هیجانی #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #حمزه_دوران

20 اسفند 1397 07:07:53

0 بازدید

chamran_kids

با این غافلگیری ها، ماه رمضون رو برای بچه ها شیرین تموم کن😊🎉🎊 . اگر شما هم دانش آموز روزه اولی دارید، حتما ورق بزنید و بخونید🤩 . ⁉️شما امسال برای روزه اولی ها چیکار کردید؟ به نظرتون میتونیم چه غافلگیری های ساده و جذاب دیگه ای براشون داشته باشیم؟ 🤔 برامون کامنت کنید⬇️ . #ماه_رمضان #عیدفطر #روزه_اولی #روزه_اولی_ها #جشن_تکلیف #تربیت_دینی #معلم #دانش_آموز #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست

10 اردیبهشت 1401 13:41:26

2 بازدید

chamran_kids

🎊 ❓ کسی رو میشناسین که جشن و جشن گرفتن رو دوست نداشته باشه؟ مخصوصا اگه جشن تولد باشه و بدونید جشن تولد مهربون ترین بابای دنیا، و میلاد پیامبر ص باشه... ‌‌ 🤔برای این جشن بزرگ چه کارهایی می تونیم همراه بچه ها انجام بدیم؟ 🎊خونه هامون رو تزیین کنیم. 🍲نذری بدیم. 🎁عیدی بدیم. 🎢پارک بریم و برای بچه ها وقت بذاریم. ‌‌ می دونستین با همین کارهای به ظاهر ساده، میشه گرایش های دینی رو تو بچه ها تقویت کرد و به دیندار شدن شون کمک کرد؟ ‌ دختر های کلاس دومی،از امروز شروع کردند و ادبستان رو برای جشن میلاد پبامبر ص تزیین کردند. مربی: منیره سادات امامی دوست دارید بازم در مورد راهکار های دیندار شدن بچه ها بدونید؟ ‌ #تربیت_دینی #هفده_ربیع #میلاد_پیامبر #کلاس_دومی_ها #چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

20 آبان 1398 16:51:14

0 بازدید

chamran_kids

‌ ‌✏️سرگرم‌کردن بچه‌ها کار سختی نیست؛ اگه بتونیم با ابزار ساده و دردسترس، وسایل ساده بسازیم. ‌ ‌ ‌‌🍃 سایر ایده بازی‌های رو می‌تونید در کانال دخترهای پیش‌دبستانی ببینید. ‌‌ ‌ ‌‌⬅️برای دریافت آدرس کانال بله به ما دایرکت دهید. ‌ ‌ ‌ #چمرانی_ها #ایده_بازی #بازی_هیجانی #پیش_دبستانی

09 فروردین 1399 16:41:26

0 بازدید

chamran_kids

🎁 خیلی وقت بود که دوست داشتند همراه هم به #هاچین بروند و خرید کنند. اعیاد شعبانیه این فرصت را ایجاد کرد که هرکس مقدار مشخصی پول از خانه به همراه خودبیاورد تا یک عیدی از هاچین به انتخاب خودشان، بخرند. معلم کلاس اولی ها یک پیشنهاد به دخترها داد...پیشنهاد این بود که می توانند کمی بیشتر پول همراه خود بیاورند تا برای بچه های سیل زده هم هدیه بخرند و برایشان ارسال کنند... بچه ها با اشتیاق قبول کردند و هم برای خودشان عیدی خریدند و هم برای بچه های سیل زده... ‌ #کلاس_اولی_ها #سیل #کودک #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #چمرانی_ها #حمزه_دوران

27 فروردین 1398 05:04:10

0 بازدید

chamran_kids

✏ در دانشگاه که درس می خواندم، همیشه این ایراد را به نظام آموزشی وارد می کردند که روش تدریس معلم ها یکی از بدترین روش هاست. اینکه معلم صرفا گوینده باشد و دانش آموز صرفا شونده. نمی‌دانم چرا با اینکه همه می گویند بد است بازهم روش غالب آموزش، همین است!! در ادبستان شهید چمران، چندین روش برای آموزش مطالب درسی وجود دارد. یکی از آنها معلم شدن خود بچه هاست. یکی از دخترهای کلاس سومی، معلم آموزش یکی از دروس فارسی شد. او از بچه ها خواست که دو گروه شوند و بر اساس متن درس، فعالیت طراحی کنند. بچه ها فعالیت های طراحی شده را بین دو گروه رد و بدل کردند و آنها را انجام دادند. مربی: مهری حدادی #کلاس_سومی_ها #روش_تدریس #آموزش #کودک #فارسی #تربیت #آموزش_فارسی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران

25 دی 1398 15:56:43

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🖋 🖊‌‌‌‌ ‌تو دوران سرخوش مجردی وقتی محرم میشد، برایم فرقی نمیکرد هیئتی که میخوام برم چقدر از خونمون دوره. همین که میشنیدم فلان سخنران یا فلان مداح مورد علاقم یک جا برنامه دارن، ازین سر شهر میرفتم اون کله ی شهر. ‌ خیلی شیک و مرتب نوت برمیداشتم و بعدم موقع مداحی مثل خانوما، چادرم مینداختم رو صورتمو اشک میریختم. ‌ ازدواج که کردم از خدا پنهون نیست از شمام پنهون نباشه، درسته که هنوز سخنران و مداح برام تو اولویت بودن، ولی دادن یا ندادن شام نذری هم برام مهم شده بود. چون هنوز دانشجو بودم و بلد نبودم هم درس بخونم غذا بپزم هم برم هیئت کلی گریه کنم. ‌ 💡از روزی که مامان شدم، هیئت برای من یا جایی برای گریه های از ته حلق و دل پیچه های شدید نوزاد یک ماهه ام بود یا تاتی رفتن های نوپای یک ساله ای که با کشف همه سوراخ سمبه های فضای هیئت، فکر میکنه داره دنیا رو مال خودش میکنه. این دومین محرمیه که نمیتونم هیئت های دلخواهمو برم و سرجام بشینم و چادرمو بندازم رو صورتمو گریه کنم. پارسال موقعی که آدم ها سرجایشان نشسته بودند و گریه میکردند، من با نی نی یک ماهه هی مسیر هیئت را چرخ میزدم و مستاصل گاهی بلند میشدم و گاهی مینشتم بلکه این شیرخوره آروم بشه. اما نمی شد... مثل خیلی از شیرخوره های دیگر. نمی دانم حال رباب را و شیرخواره اش را هرسال محرم اما. ‌ امسال دارم پا به پای این کوچولوی تاتی رو، راه میرم و هی لباس مشکیش را و هی قدش را و هی زمین خوردنش را برانداز میکنم. دست خودم نیست. هی ذهنم مقایسه میکند زمین خوردنش را با زمین خوردن هایشان... ‌ محرم، بچه که جلوی چشمت باشد، انگار نوار فقط روی روضه ی باز گیر میکند. حالا جوان رعنا که جای خود دارد. @good_mood_mom ‌ 🖋شما چه خاطراتی از مادرانگی هایتان در روضه ها دارید؟ ‌ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #هیئت #هیئت_کودک

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🖋 🖊‌‌‌‌ ‌تو دوران سرخوش مجردی وقتی محرم میشد، برایم فرقی نمیکرد هیئتی که میخوام برم چقدر از خونمون دوره. همین که میشنیدم فلان سخنران یا فلان مداح مورد علاقم یک جا برنامه دارن، ازین سر شهر میرفتم اون کله ی شهر. ‌ خیلی شیک و مرتب نوت برمیداشتم و بعدم موقع مداحی مثل خانوما، چادرم مینداختم رو صورتمو اشک میریختم. ‌ ازدواج که کردم از خدا پنهون نیست از شمام پنهون نباشه، درسته که هنوز سخنران و مداح برام تو اولویت بودن، ولی دادن یا ندادن شام نذری هم برام مهم شده بود. چون هنوز دانشجو بودم و بلد نبودم هم درس بخونم غذا بپزم هم برم هیئت کلی گریه کنم. ‌ 💡از روزی که مامان شدم، هیئت برای من یا جایی برای گریه های از ته حلق و دل پیچه های شدید نوزاد یک ماهه ام بود یا تاتی رفتن های نوپای یک ساله ای که با کشف همه سوراخ سمبه های فضای هیئت، فکر میکنه داره دنیا رو مال خودش میکنه. این دومین محرمیه که نمیتونم هیئت های دلخواهمو برم و سرجام بشینم و چادرمو بندازم رو صورتمو گریه کنم. پارسال موقعی که آدم ها سرجایشان نشسته بودند و گریه میکردند، من با نی نی یک ماهه هی مسیر هیئت را چرخ میزدم و مستاصل گاهی بلند میشدم و گاهی مینشتم بلکه این شیرخوره آروم بشه. اما نمی شد... مثل خیلی از شیرخوره های دیگر. نمی دانم حال رباب را و شیرخواره اش را هرسال محرم اما. ‌ امسال دارم پا به پای این کوچولوی تاتی رو، راه میرم و هی لباس مشکیش را و هی قدش را و هی زمین خوردنش را برانداز میکنم. دست خودم نیست. هی ذهنم مقایسه میکند زمین خوردنش را با زمین خوردن هایشان... ‌ محرم، بچه که جلوی چشمت باشد، انگار نوار فقط روی روضه ی باز گیر میکند. حالا جوان رعنا که جای خود دارد. @good_mood_mom ‌ 🖋شما چه خاطراتی از مادرانگی هایتان در روضه ها دارید؟ ‌ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #هیئت #هیئت_کودک

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن