پست های مشابه

chamran_kids

سلام مامان و بابای مهربون چمرانی!😊 ( و تمام کسانی که دوست دارن چمرانی باشن) . ✔انتظار مدرسه از شما اینه که در مورد بچه های زیر ۷سالتون: 🟢باهاشون بازی کنید به خصوص بازی هیجانی! 🟢کمتر امر و نهی کنید! 🟢مامانا بهشون استقلال بدن! 🟢باباها پارک ببرنشون! 🟢برای رشد خودتون برنامه داشته باشید! ✔انتظار معلمای ادبستان از شما اینه که: 🟠مسئولیت درس و تکلیف با خود بچه هاست! 🟠بخشی از مسئولیت های خانه مثل خرید و آشپزی و ... هم باید به مرور به عهده ی بچه ها بگذارید! 🟠برای گفت و گو با بچه ها زمان بگذارید! 🟠برای مودب شدن و مومن شدن برنامه داشته باشید البته نه فشرده و با عصبانیت❗ 🟠با بچه ها باز هم بازی کنید و اونها رو بیرون ببرید! . 🌱مامان و بابای چمرانی لطفا به همه ی موارد بالا صبر رو اضافه کنید. صبر صبر صبر❗❗❗ . ماهم نیروی کمکی شما هستیم. 😊 قرار نیست جای شما رو بگیریم، قرار نیست ما خاله ها یا عموها از شما برای بچه ها مهربونتر باشیم🙃 . قهرمان همیشه ی زندگی بچه ها شمایین فقط خود شما😍 . ما دعا می کنیم و دوست داریم شما در مسیر بزرگ شدن بچه ها،هر روز بزرگ و بزرگ و بزرگتر بشین، از اون بزرگ شدن هایی که آدم رو صاف به عاقبت بخیری میرسونه😇 . 🔴این پست رو سیو کنید و برای همه مامان و باباهای چمرانی (یا اونهایی که دوست دارن چمرانی بشن)بفرستید🌹 . ⁉️شما چه انتظاری از مدرسا ها دارید؟ برامون همینجا کامنت کنید👇🏻🤗 . #مدرسه #ثبت_نام_مدرسه #انتظار_مدرسه #خانواده#والدین #مسئولین_مدرسه #مسئولیت_پذیری #والدین_آگاه#تربیت_کودک

11 خرداد 1400 17:50:23

0 بازدید

chamran_kids

🎊 💡 می تونیم در شب ولادت پیامبر اکرم ص، بچه ها رو با یه قصه در مورد مهربانی ایشون خوشحال کنیم. ‌ 🍎باغ میوه و مهربانی پیامبر🍎 ‌ ✅ این داستان برای کودکان بالای پنج سال مناسب می باشد. ‌ یکی بود، یکی نبود. یه خواهر و برادر بودند که در یک خانه ی قشنگ و کوچک زندگی می کردند. خانه شان یک حیاط داشت. که بچه ها در آن بازی می کردند. یک درخت خرما از دیوار های کنار حیاط، داخل خانه شان آمده بود. بچه ها هر روز از دیوار بالا می رفتند و با خوشحالی کلی خرما از آن درخت می چیدند و می خوردند. یک روز آقای همسایه که خیلی بد اخلاق بود، به خانه ی آنها آمد. با عصبانیت به بابا گفت: بچه های تو همه ی خرماهای منو خوردن. باید کل پولش رو بدی. بابا گفت: آخه من که پول ندارم. همسایه گفت: من نمیدونم. باید پولش رو جور کنی و به من بدی. بابا خیلی ناراحت شد. پیش یک آقای مهربانی رفت که از آن کمک بخواهد‌. اسم آن آقای مهربان، حضرت محمد (ص) بود. بابا کل ماجرا را تعریف کرد. حضرت محمد (ص) که خیلی مهربان بود، رفت و با آقای همسایه صحبت کند تا راضی شود. ولی آقای همسایه راضی نشد. حضرت محمد (ص) گفت: من همه ی باغت رو میخرم. آقای همسایه خوشحال شد و قبول کرد. حضرت محمد (ص) هم، کل باغ را به بابا بخشید. ‌ بچه ها هم خیلی خوشحال شدند. از آن روز به بعد کلی درآن باغ بزرگ بازی کردند. ‌ #عیدتون_مبارک #قصه #قصه_کودکانه #قصه_مذهبی #پیامبر #مذهبی #کودک #هفده_ربیع #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

23 آبان 1398 17:21:48

0 بازدید

chamran_kids

🏴 دهه ی دوم که از راه می رسد، قرار مان می شود هر شب ساعت ۲۰... به وقت بازی و ساخت پرچم و کاردستی در هیئت کودک به وقت لقمه های نذری که با دستان کوچک شان درست می شود. به وقت قصه های عمو و سلام بر حسین شهید خواندن به وقت هیئت کودک دانشگاه هنر و لبخند کودکانه ‌ #سرباز_حسینم #هیئت_کودک #هیئت_هنر #محرم #کودک #تربیت #هیئت

26 شهریور 1398 16:13:06

0 بازدید

chamran_kids

. #ریاضی همیشه جزو سخت ترین درس ها بوده و من خودم تو دبستان یه استرس همیشگی براش داشتم. شاید چون فکر می کردم به هیچ دردی نمیخوره؛ مثلا چرا باید هی چندتا پرنده ی روی شاخه رو شمرد؟ . حالا تو ادبستان سعی کردیم این حس برای دخترهای چمرانی ایجاد نشه!😊 . دخترهای چمرانی به کتاب ریاضی، کتاب زنبوری میگفتن و ما اصلا عنوان #کتاب_ریاضی نداشتیم. . از همون کلاس اول، مباحث ریاضی رو وارد کارهای روزمره مون کردیم. یه نفر مسئول شمردن بشقاب ها و میان وعده ها و تقسیم بین بچه ها بود. . یا مثلا تکلیف خونه مون این بود که مامان نصف ظرف سالاد رو درست کنه و دخترها هم نصف دیگه رو عین مامان درست کنند. . دخترها تو بسته بندی مواد غذایی مختلف دسته های ده تایی رو یاد گرفتن! . تازه با آوردن میوه برای عصرونه و به تعداد اعضای خانواده هم بحث جمع و تفریق تو ریاضی رو تمرین کردن. . با این روش ها و کلی روش های ساده ی دیگه میتونیم ریاضی رو برای بچه ها شیرین و جذاب کنیم!🙃 . به نظر شما ریاضی کجاهای زندگی مون کاربرد داره و میشه بچه ها رو از همون راه با ریاضی آشنا کرد؟🤔 . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #دختران_چمرانی #آموزش_ریاضی #چمرانی_ها #درس_خواندن_جذاب

26 مرداد 1399 18:22:58

0 بازدید

chamran_kids

🎬 کلاس دومی ها یک پروژه ی جدید را شروع کردند آن هم نمایش بازی است. ‌اول نقش ها را بین خودشان تقسیم کردند و شروع به تمرین نمایش کردند. ‌خواندن و نوشتن دیالوگ ها، کمک زیادی به تقویت درس فارسی می کند. ‌ بخشی از تمرین های اولیه نمایش کارگاهان و مجرمان ‌ #نمایش #تئاتر_برای_کودکان #فارسی #کلاس_دومی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران

25 تیر 1398 13:46:01

0 بازدید

chamran_kids

🌙 این بار مهمان خانواده های چمرانی بودیم...پدرها، مادرها و چمرانی های کوچک... یک افطاری ساده و با صفا در کنارهم در گوشه ای از طبیعت زیر آسمان خدا... ‌ ما همه با هم یک خانواده ایم، خانواده ی بزرگ شهید چمران... ‌ #افطاری #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #چمرانی_ها #محفل_خانوادگی

05 خرداد 1398 07:44:39

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

روزهای اولی که تصمیم گرفته بودیم کاری راه بندازیم و به مدرسه فکر می‌کردیم، خیلی همه چیز را بالا و پایین کردیم؛ از کارهای اجرایی و پیگیری گرفته تا پیداکردن ملک و نیروی انسانی که سخت پیدا می‌شد و سخت‌تر در اینچنین کاری ماندگار می‌شد. هرروز با شنیدن نکته‌ای به جلو رفتن در مسیر امیدوار می‌شدیم و روز بعد، با حرفی دیگر می‌فهمیدیم مدرسه‌داری جزو سخت‌ترین کارهاست و ناامید می‌شدیم‌. دوستی داشتیم که تقریبا فقط همان زمان‌ها با ما همکاری می‌کرد ولی در همان مدت کوتاه حرفی زد که باعث شد ما بیشتر فکر کنیم، بیشتر امیدوار شویم و انتخاب کنیم با تمام سختی‌ها، مسیر زندگی‌مان و جریان جوانی‌مان را در این راه عجیب و غریب و پرفراز و نشیب بگذاریم و در ادامه مسیر هر وقت ناامید شدیم، این نکته را برای خودمان مرور کنیم. و آن حرف این بود: «فکر کنیم ما بالاخره مدرسه بزنیم. بچه‌ها بیان درس بخونن و خلاصه زندگی جدیدی رو تجربه کنن. قبوله که سختی‌های زیادی داره ولی فکر کنیم یک روز امام زمان با دیدن بچه‌ها یه لبخند بزنن و یکی از این بچه‌ها، فقط یکی از اون‌ها سرباز امام زمان بشن اون وقت واقعا همین برای ما بس نیست؟ برای کل زندگی ما و عمری که برای همه این بچه‌ها گذاشتیم؟» امام زمان‌مان! امشب شب تولد شماست. می‌شود امشب یا فردا به مدرسه ما سری بزنید. البته الان خالی است... ‌ ‌ اگر شما آنجا بروید نور حضورتان در قلب تک تک بچه‌های چمرانی روشن می‌شود و مطمئنم تا آخر عمرشان خاموش نمیشود. آدرسمان را که بلدید؟ میدان خراسان..... ‌ .‌ ‌ ‌ #چمرانی_ها #نیمه_شعبان

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

روزهای اولی که تصمیم گرفته بودیم کاری راه بندازیم و به مدرسه فکر می‌کردیم، خیلی همه چیز را بالا و پایین کردیم؛ از کارهای اجرایی و پیگیری گرفته تا پیداکردن ملک و نیروی انسانی که سخت پیدا می‌شد و سخت‌تر در اینچنین کاری ماندگار می‌شد. هرروز با شنیدن نکته‌ای به جلو رفتن در مسیر امیدوار می‌شدیم و روز بعد، با حرفی دیگر می‌فهمیدیم مدرسه‌داری جزو سخت‌ترین کارهاست و ناامید می‌شدیم‌. دوستی داشتیم که تقریبا فقط همان زمان‌ها با ما همکاری می‌کرد ولی در همان مدت کوتاه حرفی زد که باعث شد ما بیشتر فکر کنیم، بیشتر امیدوار شویم و انتخاب کنیم با تمام سختی‌ها، مسیر زندگی‌مان و جریان جوانی‌مان را در این راه عجیب و غریب و پرفراز و نشیب بگذاریم و در ادامه مسیر هر وقت ناامید شدیم، این نکته را برای خودمان مرور کنیم. و آن حرف این بود: «فکر کنیم ما بالاخره مدرسه بزنیم. بچه‌ها بیان درس بخونن و خلاصه زندگی جدیدی رو تجربه کنن. قبوله که سختی‌های زیادی داره ولی فکر کنیم یک روز امام زمان با دیدن بچه‌ها یه لبخند بزنن و یکی از این بچه‌ها، فقط یکی از اون‌ها سرباز امام زمان بشن اون وقت واقعا همین برای ما بس نیست؟ برای کل زندگی ما و عمری که برای همه این بچه‌ها گذاشتیم؟» امام زمان‌مان! امشب شب تولد شماست. می‌شود امشب یا فردا به مدرسه ما سری بزنید. البته الان خالی است... ‌ ‌ اگر شما آنجا بروید نور حضورتان در قلب تک تک بچه‌های چمرانی روشن می‌شود و مطمئنم تا آخر عمرشان خاموش نمیشود. آدرسمان را که بلدید؟ میدان خراسان..... ‌ .‌ ‌ ‌ #چمرانی_ها #نیمه_شعبان

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن