پست های مشابه

chamran_kids

💡 غدیر بزرگ ترین عید ما شعیان است...برای غدیر چی کار کردین؟ ‌ ‌ 🎁 هاچین سعی داره به‌مناسبت عیدغدیر، برای بچه‌ها در مناطق محروم، اسباب‌بازی بفرسته. اما خب دست تنها نمی تونه و مثل همیشه به کمک شما احتیاج داریم.‌ ‌ 🌱یه سهم خیلی کوچیک، شاید کم باشه ولی می‌تونه یه لبخند به دل بچه‌های این آب‌وخاک بیاره و یک خاطره ی خوب از غدیر در ذهنشون ماندگار کنه. پس بیاین لبخندهای کوچیک رو ازشون دریغ نکنیم🌱 ‌ شرکت در این نذر زیبا ۵۰۲۹ ۰۸۱۰ ۲۴۳۹ ۶۷۳۷ به نام جابر لطیفی نذرتون قبول🙏 #غدیر #عید_غدیر #نذر_فرهنگی #کودکان ‌

13 مرداد 1398 04:49:46

1 بازدید

chamran_kids

املای قطاری؛ مگه داریم؟🤩🤔 . قطار قطار، یه فعالیت ساده و جالب درسی هست که میتونید برای تثبیت حروف الفبا ازش استفاده کنید؛ چه طوری؟👇🏻 . ✔فقط کافیه بچه ها پشت سر هم قطار بشن، اونوقت فرد جلویی یک کلمه با حرف مورد نظر میگه و نفر پشتی باید نقاشی اون رو بکشه و به همین ترتیب تا آخر قطار ادامه پیدا میکنه😊 . ✅تو این فیلم هم دخترهای کلاس اولی چمران با خاله شون املای قطاری داشتن تا حرف آ براشون تثبیت بشه! 😇 . 🟢این فعالیت درسی علاوه بر اینکه باعث میشه بچه ها فکر کنند و بارش لغات رو تجربه کنند، به مرور کمک میکنه تا با تکرار و تمرین، اون نشانه خاص ملکه ذهنشون بشه😎 . ⁉️شما چه راه های دیگه ای برای تثبیت حروف الفبا در زنگ فارسی سراغ دارید؟🤔 برامون کامنت کنید👇🏻 . #فارسی #فارسی_اول_دبستان #کلاس_اول #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #خلاقیت #املاء #بازی_فارسی #کلاس_اولی_ها

04 آذر 1400 12:37:12

0 بازدید

chamran_kids

🍌 دخترم اصلا غذا نمی خوره...پسرم رو باید دنبالش بدوام تا یه قاشق بخوره و خیلی دیگر از نگرانی های این مدلی... ‌ دلایل زیادی برای بدغذا بودن بچه ها وجود دارد اما یکی از دلایل شایع، حساسیت زیاد والدین و امر و نهی در این مورد است. بعضی ها آنقدر در مورد غذا، به کودک خود دستور می دهند که کودک اگر گرسنه هم باشد از روی لجبازی لب به غذا نمی زند... ‌ دستاتو بشور بیا سر سفره بشین. با قاشق بخور. نریزی رو لباست. سفره رو کثیف نکنی. تا کل غذا نخوری حق نداری بری بازی و ... از جمله مکالمات بین والدین و بچه هاست... خوب است قدری از موضع قدرت پایین بیایید و بگذارید کودک خودش در آرامش و بدون هیچ سرزنشی، غذا بخورد... ‌‌‌ پ.ن: بچه های پیش دبستانی تصمیم گرفتند روی موز هاشون نقاشی بکشند تا با لبخند وارد دهانشان شوند. ‌ #تغذیه #پیش_دبستانی #شش_ساله_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #حمزه_دوران #چمرانی_ها

28 اردیبهشت 1398 11:04:21

1 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 همیشه وقتی تجربه های خوب، تو مناسبت های مختلف اتفاق بیفته، حس و خاطره اش تا سال ها تو ذهن آدم می مونه. قبول دارین؟ مثلا پیتزا و پیتزا درست کردن برای بچه ها جذابه. ماهم تصمیم گرفتیم به مناسبت جشن تولد انقلاب، با همکاری خود بچه ها، پیتزا درست کنیم. ‌ شما جشن انقلاب و راهپیمایی با چی براتون تداعی میشه؟ ‌‌ #باغ_آرزوها_را_برای_فرزندانمان_بسازیم #امید_هویت_می_دهد #باغ_آرزوها_را_برای_فرزندانمان_بسازیم #والعاقبه_للمتقین #اندکی_صبر_سحر_نزدیک_است #ایران #هویت_ملی #من_یار_انقلابم #امید #غرور_ملی #چمرانی_ها

23 بهمن 1398 18:11:34

0 بازدید

chamran_kids

🌷 راهت ادامه خواهد داشت و بی شک قهرمان کودکان مان، سربازهای آینده ایران خواهی بود... ‌ دخترهای کلاس سومی، امروز تصمیم گرفتند به یاد سردار سلیمانی، تابلوهایی درست کنند تا روز تشیع همراه خود ببرند. ‌ #کلاس_سومی_ها #پروژه #قهرمان #هویت_ملی #قهرمان_سازی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران

14 دی 1398 16:55:57

0 بازدید

chamran_kids

این ماشین جمع مهره ای رو از دست ندید😎🤩➕ . خیلی وقت ها پیش میاد که بچه ها از جمع و تفریق ریاضی فراری میشن و حوصله ی محاسبه ندارند، چیکار کنیم⁉️🤔 . فقط کافیه پروژه ی هنر رو ببرید سر کلاس ریاضی و یه دستگاه مهره ای رنگی با بچه ها بسازید، چه جوری⁉️ . با ابزارهای ساده ی زیر😊⬇️ ـ✅یک مستطیل کارتن یا مقوای محکم ✅نخ کاموا ✅مهره های رنگی(برای اول کار ۱۰ تا کافیه) ✅چسب نواری شیشه ای ✅ماژیک ✅دست های هنرمند و ذهن های قوی😎 . بله به همین سادگی ریاضی، جالب و شیرین میشه🤗 . پ. ن: تو این فیلم دخترهای کلاس اولی به همراه خاله هاشون، دستگاه جمع مهره ای رو ساختند و حالا یه ابزار دوست داشتنی کنار کتاب ریاضی شون شده 😍 . ‼️این پست رو ذخیره کنید و برای معلم هایی که میشناسید بفرستید تا با کلاس اولی هاشون تجربه کنند🌹 . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ریاضی_دبستان #جمع_و_تفریق #بازی_ریاضی #ریاضی_اول_ابتدایی #آموزش_پروژه_محور #آموزش_ریاضی

27 دی 1400 15:50:10

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🌱اردوهای جهادی 📝قسمت اول اولین بار نوروز ۸۸ بود که سفر جهادی را تجربه کردیم. با گروهی همراه شدیم. گروه جهادی رضوان که گروه با سابقه ای بود و بیشتر فارغ التحصیلان مدرسه مفید بودند. مقصد خراسان جنوبی بود، منطقه نهبندان. 🚃🚃🚃🚃🚃 قبل از سفر چند جلسه توجیهی گذاشتند. و بنا شد من در تیم بزرگسال فعالیت کنم یعنی کلاس داشتن برای خانم های متاهل با موضوعات همسرداری و بچه داری و ... و همسرم در قسمت مستندسازی و ساخت فیلم فعالیت کنند. مسیر نهبندان دور بود و به نظرم می آمد هیچ وقت نمی رسیم. به خصوص که با اتوبوس میرفتیم و من همیشه ی خدا تمام طول سفر در اتوبوس، حالت تهوع دارم.بالاخره با حالی نزار به یک مدرسه رسیدیم. تیم پشتیبانی از قبل، مدرسه را برای اسکان خانمها آماده کرده بودند. شرایط جالبی داشتیم که برای خودم تجربه متفاوتی بود. امکان حمام رفتن نبود، محدودیت استفاده از آب داشتیم، تعداد زیادی خانم در راهروها و کلاسهای یک مدرسه ساکن شده بودیم. روزی دو نوبت صبح و عصر، اعزام داشتیم. کلمه اعزام واقعا برازنده اردوهای جهادی است. صبح خیلی زود باید بلند میشدیم، آماده میشدیم، وسایلمان را جمع و جور می کردیم. و سوار مینی بوسهای قدیمی میشدیم. کلی روستا را رد می کردیم تا به روستایی که ما را برای آنجا در نظر گرفته بودند میرسیدیم. دو ساعتی آنجا بودیم و دوباره بر میگشتیم و عصر همین ماجرا تکرار میشد. حضور در جمع اهالی روستا برای ما فضایی در ذهنمان میساخت. مدل زندگی و روابطشان، مشکلات منطقه ای که زندگی می کردند و خلاصه تمام جزئیات زندگیشان ما را به فکر فرو می برد. در واقع من خیلی به آنها چیزی یاد نمیدادم و بیشتر از حرفهایشان سوالهای جدیدی در ذهنم ایجاد میشد. به خصوص که با خانمهای متاهل سر و کار داشتم. وقتی شغل همسرانشان را می پرسیدم و قریب به اتفاق می گفتند: قاچاق سوخت، من واقعا فکر می کردم زندگی چه مدلها که جریان ندارد و چه بازیهای متفاوتی که با هر آدمی دارد. به نظرم حضورحتی موقت در جاهایی غیر از تهران، و به خصوص روستاها، برای خود من دستاوردهای زیادی داشت و چراغهای متفاوتی را در ذهنم روشن کرد. چراغهای قدیمی ولی پرنور، نه از آن چراغهایی که در خانه ما شهریها روشن میشود.... قبل از رفتن به سفرهای جهادی، ما فصلهایی معمولی در هر سال را تجربه میکردیم. ولی با تجربه این اردوها انگار یک فصل جدید به زندگی ما باز شد. بعد از همان چهار فصل معمولی که در سال تجربه می کردیم یا حتی بین فصلهای معمولی... " فصل پنجم" #سفر_جهادی #اعزام #روستا #خاطرات_شیرین #اردوهای_جهادی #تاریخچه_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🌱اردوهای جهادی 📝قسمت اول اولین بار نوروز ۸۸ بود که سفر جهادی را تجربه کردیم. با گروهی همراه شدیم. گروه جهادی رضوان که گروه با سابقه ای بود و بیشتر فارغ التحصیلان مدرسه مفید بودند. مقصد خراسان جنوبی بود، منطقه نهبندان. 🚃🚃🚃🚃🚃 قبل از سفر چند جلسه توجیهی گذاشتند. و بنا شد من در تیم بزرگسال فعالیت کنم یعنی کلاس داشتن برای خانم های متاهل با موضوعات همسرداری و بچه داری و ... و همسرم در قسمت مستندسازی و ساخت فیلم فعالیت کنند. مسیر نهبندان دور بود و به نظرم می آمد هیچ وقت نمی رسیم. به خصوص که با اتوبوس میرفتیم و من همیشه ی خدا تمام طول سفر در اتوبوس، حالت تهوع دارم.بالاخره با حالی نزار به یک مدرسه رسیدیم. تیم پشتیبانی از قبل، مدرسه را برای اسکان خانمها آماده کرده بودند. شرایط جالبی داشتیم که برای خودم تجربه متفاوتی بود. امکان حمام رفتن نبود، محدودیت استفاده از آب داشتیم، تعداد زیادی خانم در راهروها و کلاسهای یک مدرسه ساکن شده بودیم. روزی دو نوبت صبح و عصر، اعزام داشتیم. کلمه اعزام واقعا برازنده اردوهای جهادی است. صبح خیلی زود باید بلند میشدیم، آماده میشدیم، وسایلمان را جمع و جور می کردیم. و سوار مینی بوسهای قدیمی میشدیم. کلی روستا را رد می کردیم تا به روستایی که ما را برای آنجا در نظر گرفته بودند میرسیدیم. دو ساعتی آنجا بودیم و دوباره بر میگشتیم و عصر همین ماجرا تکرار میشد. حضور در جمع اهالی روستا برای ما فضایی در ذهنمان میساخت. مدل زندگی و روابطشان، مشکلات منطقه ای که زندگی می کردند و خلاصه تمام جزئیات زندگیشان ما را به فکر فرو می برد. در واقع من خیلی به آنها چیزی یاد نمیدادم و بیشتر از حرفهایشان سوالهای جدیدی در ذهنم ایجاد میشد. به خصوص که با خانمهای متاهل سر و کار داشتم. وقتی شغل همسرانشان را می پرسیدم و قریب به اتفاق می گفتند: قاچاق سوخت، من واقعا فکر می کردم زندگی چه مدلها که جریان ندارد و چه بازیهای متفاوتی که با هر آدمی دارد. به نظرم حضورحتی موقت در جاهایی غیر از تهران، و به خصوص روستاها، برای خود من دستاوردهای زیادی داشت و چراغهای متفاوتی را در ذهنم روشن کرد. چراغهای قدیمی ولی پرنور، نه از آن چراغهایی که در خانه ما شهریها روشن میشود.... قبل از رفتن به سفرهای جهادی، ما فصلهایی معمولی در هر سال را تجربه میکردیم. ولی با تجربه این اردوها انگار یک فصل جدید به زندگی ما باز شد. بعد از همان چهار فصل معمولی که در سال تجربه می کردیم یا حتی بین فصلهای معمولی... " فصل پنجم" #سفر_جهادی #اعزام #روستا #خاطرات_شیرین #اردوهای_جهادی #تاریخچه_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن