پست های مشابه

chamran_kids

. "هیولای عدد خور" به نظرشما چی میتونه باشه؟؟ درسته! یه بازی ریاضی!😊 تو این بازی یه هیولا داریم که غذاش فقط عدده. برای همین باید براش غذاهای خوشمزه ی عددی درست کنیم. . تو هر مرحله ی بازی یه عدد انتخاب می کنیم و دخترها باید اون عدد رو تو قالب یکی و ده تایی برای شام هیولا آماده کنند. . ما توکلاس دوم از این روش استفاده میکنیم اما از این هیولاها برای ساخت اعداد بزرگتر هم میشه استفاده کرد! . شما چه روش جالب دیگه ای برای یادگیری #ریاضی میشناسید؟🤔 . پ.ن: برای معلما و مادر،پدرها بفرستین که حسابی این روزا به کارشون میاد🤗 . #ریاضی #بازی_ریاضی #چمرانی_ها #دختران_چمرانی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران

29 مرداد 1399 17:42:33

0 بازدید

chamran_kids

⁉️ ❗️در مهمانی های مختلف خانوادگی و دوستانه، فرزند شما با بچه های حاضر در مهمانی، دعوا می کند. واکنش شما چیست؟ از رفتار کودک خود خجالت زده شویم و دیگر در هیچ مهمانی شرکت نکنیم؟ ناراحتی خود را به کودکمان نشان دهیم؟ به او بابت رفتارش در مهمانی تذکر دهیم؟ ‌‌ 📝 دعوا بازی وسط مهمونی؛ نگاهی به پرخاشگری کودکان در مهمانی ‌ نویسنده: محدثه محبتی ‌ این مقاله و ده‌ها مقاله دیگر را در #چمرانی_ها بخوانید: chamraniha.com #مقاله_تربیتی #تربیت_کودک #تربیت_فرزند #فرزند_پروری #پرخاشگری_کودک

27 بهمن 1398 17:11:41

0 بازدید

chamran_kids

. تو دو پست قبل درباره کتیبه ساختن بچه ها و برگزاری روضه خونگی باهم حرف زدیم اما تو این پست میخوایم خیلی ساده بهتون بگیم که چطور میتونید یه محرم متفاوت رو کنار بچه ها تجربه کنید🤗 پس خودتون ورق بزنید، ببینید و بشنوید⬆️🖤 . و اما صفحه ی گروه هایی که در فیلم معرفی شدند😎👇🏻 . ✅گروه سدره/ برپایی روضه خانگی: @sedreh_com . ✅تکیه ی آقا بزرگ(تو استوری لینک بازی رو قرار دادیم): @agha_bozrg . ⭕این پست رو ذخیره کنید و برای خانواده ها و دوستانتون و حتی معلم ها بفرستید تا خونه هاشون رو به همین سادگی به هیئت تبدیل کنند🙃🏴 . ⁉️شما چه گروه های خوب دیگه ای رو تو این زمینه میشناسید؟ برامون اسمشون رو کامنت کنید👇🏻 . #هیئت_کودک #روضه_خانگی #محرم #تکیه_آقابزرگ#هیئت_خانگی #کودک_محرمی#عزاداری_محرم #امام_حسین_علیه_السلام #هیئت_دانش_آموزی

23 مرداد 1400 16:39:34

13 بازدید

chamran_kids

"بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟ " . اردوی مشاغل یکی دیگه از اردوهای چمرانی هست که باتوجه به روحیات و علاقه ی بچه ها و پروژه هایی که تو مدرسه انجام میشه، تو برنامه هامون قرار داره. . قبل از کرونا روزهایی بود که با بچه ها به کارگاه خیاطی، سفالگری، نونوایی، شیرینی پزی و حتی پرورش ماهی سرزدیم. مثلا دیدن کار و ابزار یه خیاط برای دخترها، خیلی جالب و هیجان انگیز بود یا فرهای بزرگ و پختن اون همه نان و شیرینی خوشمزه حسابی اون هارو به وجد میاورد.🤗 . ما همیشه قبل از اردو هماهنگ میکردیم و وسایل لازم برای فعالیت رو با خودمون میبردیم یا از خود صاحب شغل میگرفتیم تا بچه ها بعد از مشاهده ی دقیق و گرفتن جوابِ سوال هاشون دست به کار بشند و همونجا درست کردن عروسک، شیرینی و ... تجربه کنند.😊 . این اردوها علاوه براینکه باعث آشنایی بیشتر با مشاغل مختلف میشد، به بچه ها کمک میکرد که به علاقه هاشون پی ببرند و فکر کنند که در آینده دوست دارند چیکاره بشند؟🤔 . 🌸این پست رو سیو کنید 😉 🌸بچه های شما دوست دارند چیکاره بشند؟ . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #مشاغل#اردو #اردو_های_چمرانی #دختران_چمرانی

07 آبان 1399 19:13:07

0 بازدید

chamran_kids

🏴 آشنایی با ائمه یکی از انتظاراتی است که خیلی از ما به عنوان پدر، مادر یا معلم از کودکان داریم. اما راه و روش این آشنایی خیلی مهم است. مثلا بعضی ها می آیند و داستان های تاریخی را عینا برای بچه ها تعریف می کنند، بدون هیچ کم و کاست! اما باید توجه کنیم کودکان توانایی درک این مسائل را ندارند و گاها دچار ترس و اضطراب می شوند. می توانیم داستان هایی از مهربانی ها، شجاعت ها و رفتارشان با بچه ها تعریف کرد. یا فعالیت ها را با محوریت نام و یاد ائمه انجام داد. ‌ دخترهای چمرانی در پروژه خیاطی‌شان، تصمیم گرفتند گردن بندهایی درست کنند که روی آن نام حضرت زهرا س، دوخته شده است. ‌ مربی: مهری حدادی ‌ #کلاس_سومی_ها #تربیت_دینی #حضرت_زهرا #آشنایی_با_ائمه #چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران

07 بهمن 1398 17:55:47

0 بازدید

chamran_kids

بچه ی شما هم از درس خوندن و تمرین فراریه؟🤔 . میخوایم یه پروژه ی ترکیبی بهتون بگیم که بتونید با بچه ها درس هارو تثبیت کنید 😊👇 . این پروژه کلی درس رو همزمان تو خودش میگنجونه! اون چیه؟؟؟ بله! پروژه ی شهرسازی هست که ترکیبی از درس های مختلفه و پسرهای کلاس سوم چمران حسابی براش تلاش میکنند. . حالا چطوریه؟ . ما از بچه ها میخوایم که یه شهر طراحی کنند و اون ها هم بارها نقشه میکشند،دربارش صحبت میکنند و سعی میکنند نقشه ای طراحی کنند که بهشون مجوز ساخت داده بشه. . برای کشیدن شهر موردنظر لازمه مهارت های اندازه گیری و کار باخط کش رو بلد باشند، روی بحث های علوم و محیط زیست مسلط بشند و درس اجتماعی و بخش هایی که هرشهر نیاز داره رو بدونند، همینطور بتونند اسم مکان ها رو دقیق بنویسند. . از طرفی برای داشتن یه شهر خوب، بچه ها باید با عمو،پدر و مادرشون گفت و گو داشته باشند، کسب اطلاعات کنند، اطرافشون رو دقیق تر ببیند؛ همین ها کمک میکنه فکر بچه ها باز بشه، روی موضوعات تفکر کنند و ابعاد مختلف اون ها رو بررسی کنند.😊 . مثلا یکی از بچه ها تو طراحی شهر خودش یه امامزاده کشیده بود، بعد باهم گفت و گو کردیم که تو شهر جدیدی که میخوایم بسازیم چطور میتونیم یه امامزاده داشته باشیم؟ و از دل این سوال نتایج خوبی به دست آوردیم. نظرشما چیه؟😇 . 🟢این پست رو ذخیره کنید تا یادتون باشه پروژه ی شهرسازی رو با بچه ها امتحان کنید! از نتیجه ی این پروژه برامون بفرستید😉 . #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #پسران_چمرانی #پروژه_شهرسازی #کلاس_سوم#کلاس_سومی_ها#پروژه_درسی

29 مهر 1399 17:24:40

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباب‌بازی تا تابلوی دیواری . پسرعمه‌ام اره‌مویی و تخته سه‌لا گرفته بود، وسایل مختلف درست می‌کرد و بین اقوام و دوستان می‌فروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار می‌کنیم و پول درمی‌آوریم، هم می‌توانیم با چوب همه‌چیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمه‌ام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم می‌شدند. بعد از اتمام ساخت، آن‌ها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را می‌شد با تخته سه‌لا اجرا کرد. یادم است پیچیده‌ترین پروژه‌ای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسه‌مان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من می‌ساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید می‌کنند، محدود به فامیل و همسایه‌ها هستند و آن‌هم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایه‌ها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمه‌ای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوب‌ها را روغن جلا می‌زدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژه‌های آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتاب‌های معماری پدرم، الگوی کتیبه‌ها، گِره‌ها و اسلیمی‌ها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایه‌هایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز می‌کردم و می‌بستم. یک‌بار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام برد. فوق‌العاده بود. درهای حرم را درست می‌کردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم می‌داد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام می‌دادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرم‌ها را درست کنم. جایی که زائرها آن را می‌بوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباب‌بازی تا تابلوی دیواری . پسرعمه‌ام اره‌مویی و تخته سه‌لا گرفته بود، وسایل مختلف درست می‌کرد و بین اقوام و دوستان می‌فروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار می‌کنیم و پول درمی‌آوریم، هم می‌توانیم با چوب همه‌چیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمه‌ام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم می‌شدند. بعد از اتمام ساخت، آن‌ها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را می‌شد با تخته سه‌لا اجرا کرد. یادم است پیچیده‌ترین پروژه‌ای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسه‌مان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من می‌ساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید می‌کنند، محدود به فامیل و همسایه‌ها هستند و آن‌هم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایه‌ها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمه‌ای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوب‌ها را روغن جلا می‌زدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژه‌های آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتاب‌های معماری پدرم، الگوی کتیبه‌ها، گِره‌ها و اسلیمی‌ها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایه‌هایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز می‌کردم و می‌بستم. یک‌بار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام برد. فوق‌العاده بود. درهای حرم را درست می‌کردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم می‌داد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام می‌دادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرم‌ها را درست کنم. جایی که زائرها آن را می‌بوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن